۱۳۹۱/۴/۲۹

سخن چین

ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ می‌گوید: «سخن‌چین بدترین خلق خداست».  امت بر تحریم سخن‌چینی و دو به هم زنی اتفاق دارند زیرا از بزرگترین گناهان و از جملهٔ کبائر است و در حدیث آمده است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «بدترین بندگان خداوند آنان‌اند که سخن‌چینی می‌کنند و میان دوستان جدایی می‌افکنند و برای بی‌گناهان و بی‌خبران قصد بد دارند». [به روایت احمد]  سخن‌چینی بر دروغ و حسادت و نفاق استوار است که این نهایت پستی است و در بدی و زشتی بدتر از آن نمی‌توان تصور نمود.  سخن‌چینی بدترین آفتی است که به جان فضیلت‌ها افتاده و رابطه‌ها دچار آن شده‌اند و این خصلت بد می‌تواند از طریق سخن و نوشتن و حتی با ایما و اشاره باشد.  برادران و خواهران گرامی:  سخن‌چینی و دو به هم زنی گاه به جان خانواده‌ها و همسران می‌افتد، خانه‌های آباد را به آتش خود می‌سوزاند و در میان خانواده‌ها تفرقه و شکاف ایجاد می‌کند. سینه‌ها را چرکین نموده و روابط خویشاوندی را قطع نموده و به تخریب مسئولان و کارفرمایان می‌پردازد.  لازم است بزرگان و صاحب منصبان و علما از برخی هم‌نشینان خود که در دینداری و امانت‌داری ضعیفند و خشنودی مردم را با خشم خداوند می‌خرند برحذر باشند. شایسته است این بزرگان دربارهٔ چیزهایی که به آن‌ها می‌رسد دقت کنند و در مورد درست یا نادرست بودن آن تحقیق نمایند تا آنکه ناخواسته دست مفسدان باز نشده و بی‌گناهان مورد مجازات قرار نگیرند.  از جمله مواردی که باید بسیار در مورد آن دقت نمود و به شدت نسبت به آن هشیاری پیشه ساخت اخباری است که رسانه‌ها منتشر می‌کنند یا برخی نویسندگان می‌نویسند که فلان و بهمان چنین و چنان گفته‌اند.  در دوران جنگ‌ها و فتنه‌ها و نا آرامی‌ها و شایعات قضیه سخت‌تر و پیچیده‌تر می‌شود که این خود نیازمند احتیاط و مراقبت بیشتری است، گذشته از این که چه بسا این سخنان و نظرات آکنده از دو به هم زنی و سخن‌چینی به سادگی در همهٔ دنیا منتشر می‌شود، سخنانی که گویندگان آن بر اساس قاعدهٔ ظلمانی «هدف وسیله را توجیه می‌کند» به نشر آن می‌پردازند.  ای مسلمانان:  کسی که نزد وی سخن‌چینی کردند یا بد کسی را گفتند یا در مجلس نمامی حاضر شد یا از سخن‌چین چیزی شنید نباید او را راستگو بپندارد زیرا چنین کسی فاسق است و خداوند دربارهٔ خبر فاسق گفته است:  { یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ } [حجرات: ۶]  (ای کسانی که ایمان آورده‌اید اگر فاسقی خبری برای شما آورد خوب آن را وارسی کنید که مبادا از روی نادانی گروهی را مورد آسیب قرار دهید و سپس برای آنچه کرده‌اید پشیمان شوید)  همچنین لازم است از چنین اخلاق و منشی متنفر بود زیرا چنین کاری از بزرگترین گناهان است.  شایسته و زیبا است که انسان مسلمان نسبت به برادری که از وی سخنی را نقل می‌کنند بدگمان نباشد، و اگر سخنی به او رسید یا چیزی در مورد او دانست آن را دنبال نکند و دست به تجسس نزند، واجب است که انسان مسلمان از اینکه صفت سخن‌چین به خود گیرد برحذر باشد و هر چه را می‌شنود و هر چه را که به او می‌رسد نقل نکند.  همچنین قبل و بعد از همهٔ این‌ها تقوای خداوند را در نظر گیرد و نصیحت و خیرخواهی پیشه سازد و اینگونه سخنان را با حکمت و نصیحت زیبا انکار نماید زیرا چنین خصلتی خطری است بزرگ و دارای اثری است ماندگار. شایسته است از روی خیرخواهی و دوستی و دلسوزی نسبت به برادران خود در راه هر آنچه باعث الفت میان قلب‌ها و وحدت کلمه و حفظ مودت و دوری از تفرقه و کینه است، تلاش نماید.  پس هشیار باشید و با شنیدن هر خبری تحقیق نمایید و عجله نکنید و ببخشید و عفو پیشه سازید و بشنوید و اطاعت کنید.  مردی سخن امام لیث بن سعد را به والی مصر رساند و سعی کرد برای او پاپوش درست کند، والی، لیث را احضار کرد و گفت: این مرد از تو نقل می‌کند که چنین و چنان گفته‌ای. لیث گفت: «ای امیر از او بپرس چیزی که از من نقل می‌کند آیا من او را امین پنداشته بودم و او خیانت کرد و به شما نقل نمود که اگر چنین باشد شایسته نیست سخن خائن را بپذیری، و یا آنکه بر من دروغ بسته است که باز شایسته نیست سخن دروغگو را باور کنی» والی گفت: راست گفتی ای اباحارث.  و مردی به نزد وَهب بن مُنَبِّه آمد و گفت: فلانی در بارهٔ تو چنین و چنان می‌گوید. وهب گفت: «آیا شیطان پستچی دیگری جز تو نیافت؟»  اما بعد، ای بندگان خداوند:  این صفت مذموم و ناپسند چه بسیار بی‌گناهان و بی‌خبران پاکدل را به قربانگاه کشانده است، چه بسیار فاجعه‌ها که بار آورده و بسا جان‌ها که از پی خود به قتل‌گاه برده است و مال‌ها را که به غارت کشانده است و چه خانواده‌هایی را از هم پاشیده است. باعث آزار بسیاری از علما شده و مردم زیادی را از سرزمین خود در به در کرده و فاجعه‌ها و مصیبت‌ها به بار آورده و کودکان و مادران را از خانوادهٔ خود محروم ساخته. روزی مردم را قطع کرده است بی‌آنکه گناهی کرده باشند آن هم تنها به دلیل یک بدگویی و سخن‌چینی.  پس ای بندگان خداوند تقوای او را پیشه سازید که چه بزرگ است این نعمت خداوند بر بنده که مردم را برای فضلی که خداوند به آنان داده است مورد حسادت قرار ندهد و از نمامی و سخن‌چینی در امان مانَد و از بدگویی دیگران دوری گزیند. هر که می‌خواهد سالم بمانَد باید که از سخن گفتن بسیار و افشای سِرّ مردم و پذیرش همهٔ سخنان اجتناب ورزد.

ای مسلمانان...

 خداوند متعال می‌فرماید:  { رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ} [انبیاء: ۸۹]  ([و زکریا را یاد کن که گفت] پروردگارا مرا تنها مگذار و تو بهترین به ارث برندگانی)  انسان، طبیعتا اجتماعی است، به همراه گروه زندگی می‌کند و از آن تاثیر می‌گیرد و بر آن تاثیر می‌گذارد. وی از همان کودکی روابط اجتماعی خود را با مادر و پدر و سپس افراد خانواده و خویشاوندان و همسایگانش برقرار می‌کند تا آنکه گسترهٔ روابط و کنش و واکنش وی در دایره‌هایی متصل به هم در مدرسه و بازار و محیط کار و دیگر انحای سرزمینی که در آن زندگی می‌کند و همهٔ جامعه، گسترش می‌یابد.  هم‌گرایی جامعه و سلامت و توسعه و انسجام آن به واسطهٔ یاری اعضایی منسجم و همگرا ممکن است که همهٔ‌ این‌ها از خانواده آغاز می‌شود، زیرا خانواده خشت اول در بنای بُنیهٔ اجتماعی انسان است و زن و مرد هر دو از نظر انسانی خواهر و برادری تنی هستند که نقشی مشترک را در خانواده و جامعه بازی می‌کنند. آن دو یا نقش همسری و پدر و مادری دارند، یا نقش برادری و خواهری که برای زندگی محترمانه و سعادتمندانه به کار و تلاش می‌پردازند:  { وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ} [بقره: ۳۵]  (و گفتیم ای آدم تو و همسرت در این بهشت ساکن شوید و از هر کجای آن که خواهید فراوان بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود)

اهمیت عیادت بیمار در اسلام

 
 ترجمه پاره ای از احادیث رسول خدا صلی الله علیه و سلم

از ابوعماره براء عازب رض روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم مارا به انجام دادن هفت چیز امرفرمودند:
1-عیادت مریض 2- تشییع جنازه 3- دعای خیرکردن برای کسی که عطسه میکند 4- بجای آوردن قسم کسی که قسم یاد میکند 5- یاری مظلوم 6- اجابت دعوت کننده 7- انتشار سلام(بابلندکردن و زیاد گفتن آن)

از ابوهریره رض روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: حق مسلمان بر مسلمان پنج چیز است:
1- جواب سلام 2- عیادت مریض 3- تشییع جنازه 4- قبول دعوت او 5- دعای خیر کردن برای کسیکه عطسه میکند.

از ابوهریره رض روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: خداوند بزرگ و صاحب عظمت در روز قیامت به بنده اش می فرماید: ای فرزند آدم بیمارشدم مرا عیادت نکردی! جواب میدهد: پروردگارا چگونه من از تو عیادت کنم در حالیکه تو پروردگار عالمیان هستی؟ میفرماید: مگر نمیدانستی که اگر به عیادتش میرفتی مرا نزد او می یافتی؟! ای فرزند آدم از تو طعام خواستم به من طعام ندادی .میگوید: ای پروردگار من چگونه به تو طعام دهم در حالیکه تو پروردگار عالمیان هستی؟! میفرماید: مگر نمیدانی که فلان بنده ی من از تو درخواست طعام کرد و به او ندادی و اگر او را طعام میدادی پاداش آنرا نزد من میافتی؟ ای فرزند ادم از تو طلب آب کردم و به من آب ندادی .میگوید پروردگارا چگونه من به تو آب دهم در حالیکه تو پروردگار عالمیان هستی؟ میفرماید: فلان بنده ی من از تو آب خواست و به او ندادی مگر نمیدانی که اگر او را سیراب مینمودی پاداش انرا نزد من میافتی؟

از ابوموسی رض روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: مریض را عیادت کنید و گرسنه را طعام دهید و اسیر را آزاد نمایید.

از ثوبان رض روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: شخص مسلمان هروقت برادر مسلمان(بیمار) خود را عیادت کند تا وقتیکه به خانه ی خود باز می گردد همچنان در خرقه ی بهشت است.گفته شد: ای رسول خدا خرقه ی بهشت چیست؟ فرمودند: چیدن و استفاده از میوه ها و نعمتهای بهشت است .(یعنی ثواب این کار چنان است که گویی عیادت کننده از هم اکنون به بهشت رفته است.)

از ابن عباس رض روایت شده است که گفت: پیامبر صلی الله علیه وسلم نزد یک اعرابی رفت و از او عیادت فرمود و ایشان هروقت نزد کسی میرفت که از او عیادت کند میفرمود: هیچ سختی و مشکلی نیست ان شاالله پاک کننده ی گناهان خواهد بود.
از جابر رض روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم نزد ام سائب یا ام مسیب رفتند و فرمودند: ای ام سائب(یا ام مسیب) چه شده است چرا میلرزی؟ گفت: تب دارم که خدا به آن برکت ندهد .پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: به تب بدنگو زیرا آن گناهان را از بین می برد همچنان که کوره ی آهنگری زنگ آهن را می زداید.

اشتباهاتی که برخی از روزه‌داران مرتکب می‌شوند

Rabee Nz

برخی روزه‌دارن به سبب نا آگاهی نسبت به دین خداوند، از جمله روزه و احکام آن، دچار اشتباه می‌شوند. بسیاری از آنان نمی‌دانند چه باعث باطل شدن روزه یا کم شدن اجر آن یا فاسد شدن آن می‌شود، چه چیز برای روزه‌دار سنت است و چه چیز جایز است و چه چیز بر او واجب است و چه چیز حرام است.
با سند صحیح از رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ روایت شده است که ایشان فرمودند: «هر که خداوند برای او ارادهٔ خیر داشته باشد او را در دین آگاه می‌سازد» [بخاری: 1/126 و مسلم: 5/239]
گو آنکه هر کس در دین آگاه نیست خداوند برای او ارادهٔ خیر ننموده است.
همینطور خداوند ـ سبحانه و تعالی ـ خطاب به بندگان خود می‌فرماید: {اگر نمی‌دانید از اهل ذکر بپرسید} [نحل: 43] که اهل ذکر همان علما و آگاهان هستند. برای مسلمانی که می‌خواهد خداوند را بر اساس بصیرت و آگاهی عبادت کند شایسته است آنچه از امور دین خود را نمی‌داند بپرسد و در پی علم باشد و نسبت به آگاهی در دین حریص باشد.
برخی از روزه‌دارن ـ متاسفانه ـ دچار گناهان بزرگی می‌شوند که روزهٔ‌ آنان را فاسد ساخته و اجر نمازشان را ضایع می‌سازد، از جمله: غیبت که در مطلب «روزهٔ زبان» به آن پرداخته‌ایم. همچنین سخن‌چینی و بددهانی و مسخره کردن دیگران و لعن و نفرین و دیگر گناهان زبان.
از دیگر اشتباهات: اسراف در سفرهٔ افطار و سحری است. برخی برای سحری و افطار غذایی آماده می‌کنند که برای تعداد بسیاری کافی است و برای رنگین کردن سفره انواع و اقسام غذای گران و ارزان و شیرین و ترش و شور فراهم می‌کنند که جز مقدار کمی از آن خورده نمی‌شود و باقی‌ماندهٔ آن به زباله انداخته می‌شود که این خلاف روش اسلام است. خداوند متعال فرموده است:
{بخورید و بیاشامید و زیاده‌روی نکنید که همانا او اسرافکاران را دوست ندارد} [اعراف: 31]
هر چه از نیاز انسان و مقدار واقعی مصرف او بیشتر باشد اسراف است و نکوهیده است، و پروردگار روزه‌دارن به آن راضی نیست و زیر نهی خداوندی قرار می‌گیرد که:
{و اسراف و زیاده‌روی نکن (26) همانا اسرافکاران برادران شیاطینند و شیطان همواره نسبت به پروردگار خود ناسپاس بوده است} [اسراء: 26-27]
و خداوند بزرگ در وصف بندگان نیکوکار خود می‌فرماید:
{و آنان که اگر انفاق نمودند زیاده‌روی نمی‌کنند و نه [دست خود را] تنگ می‌گیرند و در میان این دو حد وسط را پیش می‌گیرند} [فرقان: 67]
هم‌اکنون خانواده‌های بسیاری به سبب گرسنگی در خطر مرگ قرار دارند و حتی تکه نانی برای خوردن ندارند، خانواده‌های بسیاری بی آنکه سقفی بالای سر داشته باشند فرششان زمین است و لحافشان آسمان، اما این سوی دنیا هستند خانواده‌هایی که از پرخوری به دل‌درد افتاده‌اند…
از اهداف روزه خالی شدن معده از مواد فاسد و اضافه، به واسطهٔ کم خوردن است. اما چگونه ممکن است کسی که در خوردن و نوشیدن زیاده روی می‌کند و اسراف پیشه می‌کند به این هدف دست یابد؟!
بسیاری از روزه‌داران روز را در خواب سپری می‌کنند انگار که روزه نبوده‌اند، برخی از آن‌ها به جز برای نماز بیدار نمی‌شوند و دوباره می‌خوابند. روز در غفلت و شب در شب‌نشینی!
حکمت روزه این است که روزه‌دار لذت گرسنگی برای خداوند و تشنگی در راه او را بچشد، اما آنکه روز خود را شب کرده است چنین چیزی را احساس نخواهد کرد.
برخی روزه‌داران وقت خود را صرف بازی‌هایی می‌کنند که حداقل حکمشان کراهت است مانند بازی ورق، یا در بازی فوتبال زیاده‌روی می‌کنند. یا به بازی‌هایی می‌پردازند که آن را سرگرم کننده می‌دانند در حالی که خداوند متعال فرموده است:
{آیا گمان کرده‌اید که شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما باز نخواهید گشت؟} [مومنون: 115]
و فرموده است:
{آن‌هایی را که دین خود را به بازی و سرگرمی گرفته‌اند و زندگی دنیا آن‌ها را فریفته است، رها کن} [انعام: 70]
برخی روزه‌داران شب را بیهوده به شب‌نشینی می‌گذرانند و بی هدف در لهو و خوشگذرانی به سر می‌برند در حالی که همهٔ‌ شب حتی دو رکعت نماز شب هم نمی‌خوانند.
از بدترین اشتباهات گروهی از روزه‌داران این است که به کوچکترین عذر و بهانه از حضور در نماز جماعت کوتاهی می‌ورزند که این از نشانه‌های نفاق و از علائم بیماری قلب است. برخی از آن‌ها نیز در رمضان رابطه‌ای با قرآن ندارند. بسیار می‌خوانند، اما نه کتاب خداوند را.
برخی دیگر در این ماه بزرگ هیچ صدقه‌ای نمی‌دهند و سفره‌شان از حضور روزه‌داران مشرف نمی‌شود، درشان بسته است و دستشان بخیل. خداوند متعال می‌فرماید:
{آنچه نزد شماست تمام می‌شود و آنچه نزد خداوند است باقی است} [نحل: 96]
و فرموده است:
{و هر خیری که برای خود از پیش فرستید آن را نزد الله خواهید یافت} [بقره: 110]
برخی روزه‌داران نیز نماز تراویح را از روی تنبلی ترک کرده‌اند، انگار زبان حالشان می‌گوید: همان نماز فرض برایم کافی است! اما همین شخص در امور دنیای خود تنها به ضرورت‌ها اکتفا نمی‌کند و حتی می‌بینی که برای مسائل غیر ضروری نیز همانطور خرج می‌کند که برای امور ضروری.
برخی روزه‌داران خانواده و همسر خود را با متحمل کردن زحمت بسیار برای پخت و آماده ساختن غذاها و نوشیدنی‌های رنگارنگ چنان خسته می‌کنند که از قرآن و انجام سنت‌ها و از یاد خداوند و عبادت او باز می‌مانند. اگر چنین مردانی به نیازهای ضروری قانع می‌شدند بی‌تردید همسرشان وقتی بیشتری برای طاعت خداوند به دست می‌آورد.
خداوندا ما را افزون ده و از ما کم مکن، و به ما عطا کن و محروممان مگردان، و گرامیمان دار و خوارمان مساز و از ما در گذر.

Newer Posts Older Posts