۱۳۹۱/۵/۹

حب الله

کدامین محبت را برمی‌گزینی؟

قلب انسان به سان ظرفی است که همواره محبت محبوبی را در خود دارد که به او وابسته می‌باشد و یا در هراس است که مبادا او را از دست بدهد. هم‌چنین دو چیز ضد و عکسِ هم یکجا گرد نمی‌آیند؛ از این رو آیا می‌پنداری که اگر قلبت آکنده از شهوت و هوای نفس باشد، دیگر جایی برای محبت خدا و آنچه خدا دوست دارد، می‌ماند؟ بی‌گمان یکی را باید برگزید؛ اگر محبت خدا و لذت ایمان را می‌خواهی چاره‌ای جز این نداری که قلب را از هرآنچه که مایه‌ی ناخشنودی خداست پاک نمایی، چرا که اگر دل به غیر خدا ببندی، نمی‌توانی لذت ایمان و شیرینی عبادت را بچشی.

پیروان هوای نفس به بندگان و اسیران نفس خویش تبدیل می‌شوند و بی‌اراده از خواسته‌های نفسانی خود اطاعت می‌کنند و در برابر امر و نهی از خود هیچ اختیاری ندارند. ابن قیم / به بیان ویژگی‌های این افراد پرداخته و گفته است: «اگر به چنین فردی اختیار داده شود که رضای معشوق یا رضای خدا را برگزیند، رضای معشوقش را بر رضای خدا ترجیح می‌دهد و بیش از آنکه مشتاق دیدار خدا باشد، واله و شیفته‌ی دیدار معشوقش هست و بیش‌تر از آنکه بخواهد به خدا نزدیک شود، آرزوی نزدیکی به معشوق را در سر می‌پروراند؛ هم‌چنین از ناخرسندی معشوقش بیش از خشم خدا گریزان است و حتی برای جلب رضایت معشوقش حاضر است خدا را هم ناراض کند. آری! این افراد خواسته‌ها و نیازهای معشوق را بر اطاعت و بندگی خدا ترجیح می‌دهد و اگر ذره‌ای ایمان داشته باشد و فرصتی هم بیابد، آن وقت شاید کاری برای اطاعت خدا بکند؛ البته اگر برآورده‌ساختن خواسته‌ها و نیازهای معشوق تمام فرصتش را هم بطلبد، او وقتش را در آن صرف خواهد کرد و از انجام دستورات الهی غافل خواهد ماند. بله، این فرد حاضر است تمام ارزش‌ها و داشته‌های گران‌بهایش را به پای معشوق بریزد و اگر بخواهد چیزی برای خدا بدهد، از داشته‌ها و داریی‌های پست و بنجلش می‌دهد و چرا چنین نباشد که همه چیزش از معشوقش می‌باشد؟! قلبش، عقلش، وقتش، مالش و تمام فکر و خیالش از آنِ معشوق است و بس؛ گویا [نعوذ بالله] خدا اضافی است و کاملاً بی خیالِ او شده و یادش را فراموش کرده است؛ اگر در پیشگاه خدا به نماز بایستد به زبان با خدا راز و نیاز می‌کند و به دل در یاد معشوق است! رویش به سوی قبله است و دل به سوی معشوق دارد! از ایستادن در پیشگاه الهی گریزان است و هنگامی که به نماز می‌ایستد، گویی بر روی آتش ایستاده و بی‌قرار است که هرچه زودتر نمازش را تمام کند! امام اگر در خدمت معشوقش حضور یابد، با تمام وجود و با حضور قلب در برابر معشوقش می‌ایستد؛ از ایستادن در حضور معشوق - هرچند هم که به درازا بکشد - احساس خستگی که نمی‌کند هیچ شادمان و مسرور نیز هست»([1]).

در این باره نیازی به آوردن دلیل و مصداق نیست و اشعار و عبارات اینگونه افراد گواه روی کردشان در قبال معشوقشان می‌باشد؛ هم‌چنین برای درک بیش‌تر این موضوع کافی است به احوال عاشقان خود باخته بنگرید و توجه نمایید که چگونه عشق و دل‌باختگی شوم، آنان را از خود بی‌خود کرده است؟ اصلاً آیا چنین دل‌دادگی و عشقی آنقدر ارزش دارد که انسان تمام زندگیش را در آن منحصر و مختصر نماید؟!

آیا تا کنون چیزی از بیماری‌های جنسی شنیده‌اید؟

یکی از سنت‌ها و قوانین الهی این است که گاهی در همین دنیا نیز نافرمانان را مجازات می‌کند، در این پهنه فحشاگران و زناکاران مجازات ویژه‌ی خود را دارند. عبدالله بن عمرو بن عاص t می‌گوید: رسول خدا r فرموده است: «لَمْ تَظْهَرِ الْفَاحِشَةُ فِي قَوْمٍ قَطُّ، حَتَّى يُعْلِنُوا بِهَا، إِلَّا فَشَا فِيهِمُ الطَّاعُونُ، وَالْأَوْجَاعُ الَّتِي لَمْ تَكُنْ مَضَتْ فِي أَسْلَافِهِمُ الَّذِينَ مَضَوْا...»([2]).

یعنی: «بدکاری و فساد جنسی در هیچ قوم (و جامعه‌ای) به طور آشکار پدیدار نمی‌گردد، مگر آنکه طاعون و بیماری‌هایی در میانشان شیوع می‌یابد که در میان پیشینیان‌شان سابقه نداشته است».

آیا تا کنون چیزی از بیماری زهری و سوزاک شنیده‌اید؟ آمار پزشکی حاکی از آن است که در سال 1977 میلادی پنجاه میلیون نفر به بیماری زهری مبتلا بوده‌اند. این در حالی است که تعداد مبتلایان به بیماری سوزاک پنج برابر یعنی 250 میلیون نفر بوده است. در سال 1981 میلادی فقط رقم مبتلایان به بیماری هرپس تناسلی در آمریکا به 20 ملیون نفر رسیده است.

آری! خدای متعال برخی از نافرمانان را به طاعون سیاه قرن یعنی ایدز مبتلا می‌نماید و بدین‌سان آمار مبتلایان به این بیماری با رشدی تصاعدی همراه است؛ چنانچه تعداد افرادی که روزانه ویروس این بیماری به آنان انتقال می‌یابد، 10 هزار نفر می‌باشد؛ این بیماری در هردقیقه به 6 کودک زیر پنج سال نیز سرایت می‌کند. در سال 2000 م نزدیک به 3 میلیون بیمار ایدزی وفات نمودند. هم‌چنین ایدز، 2/ 13 میلیون کودک به لیست یتیمان ایدز، در سال 2000 م به 4/ 34 میلیون نفر رسیده که بیش از 33 % آن‌ها نوجوانان و جوانان 15 تا 24 ساله هستند([3]). البته باید دانست که 73 % مبتلایان به بیماری ایدز از هم‌جنس‌بازان و کسانی می‌باشند که عمل قوم لوط را انجام می‌دهند.

یکی از بازیگران سینمای آمریکا به نام روک هدسون در بستر مرگ و در حال دست و پنجه نرم‌کردن با بیماری ایدز می‌گوید: «من منتظر سرنوشت خود هستم و هر لحظه انتظار می‌کشم که مرگ دربِ خانه‌ام را بزند؛ من صدای مرگ را از اعماق وجودم می‌شنوم؛ من دوست ندارم که این طور عذاب شوم؛ الآن که من به سرطان قرن مبتلا شده‌ام و به رغم این که بسیاری سعی می‌کنند با خنده و لبخند به من دل گرمی و امید بهبودی بدهند، باز هم انتظار سرنوشتم را می‌کشم و می‌دانم که مرگ به زودی به سراغم می‌آید و درب خانه‌ام را می‌زند»([4]).

شاید بسیار شنیده باشید که جوانی در خارج از کشورش با دختری رابطه‌ی جنسی داشت و چون قصد بازگشت به کشورش را نمود، کاغذی دید که آن دختر رویش نوشته بود: «از این که عضو باشگاه ایدزی‌ها شدی، به تو تبریک می‌گویم». جوان بیچاره به اندازه‌ای ناراحتی و اندوهگین شد که هوش از سرش رفت، به هرحال ای خواهر و ای برادر گرامی! از خدای متعال می‌خواهیم که شما را از قرارگرفتن در چنین راهی حفظ کند.

این یک سنت و قانون الهی است که مجازات هرعملی متناسب با نوع و جنس عمل می‌باشد، بی‌گمان کسی که افسار گسیخته و بدون هیچ قید و بندی گام در مسیر شهوت و هوس خویش می‌نهد، از مجازات الهی مصون نخواهد ماند و بنابر قانون و سنت الهی بخش اندکی از عقوبت و فرجام کردار بدش را در همین دنیا خواهد دید. کسی که نسبت به ریختن آبروی دیگران بی‌باک شده، در معرض آبروریزی دختر و خواهرش نیز قرار گرفته است؛ همین‌طور کسی که نسبت به محارم الهی بی‌پروا گشته، بعید نیست که با خیانت همسرش رو برو گردد؛ اصلاً گستاخی و بی‌پروایی در بدکاری، سبب می‌شود که دختران و یا سلاله‌ی انسان به بدی و بدکاری دچار شوند، چرا که گاهی انسان به عقوبتی همانند کرداری که انجام داده مبتلا می‌گردد و با نزدیکانش همان کاری می‌شود که او با دیگران کرده است. از این رو ای خواهر و برادر گرامی! بیایید تا فکر آبرویمان را بکنیم و از خدا بخواهیم که ما را از ابتلا به مسایلی این چنین ناگوار مصون بفرماید.

ازدواج باغیرمسلمان

خطرات ومشکلات ازدواج با زنان غیر مسلمان

بعضی از دانشمندان ،علمای دین ومتخصصان علوم اجتماع و علوم تربیتی در باره بالارفتن میانگین ازدواج مردان مسلمان با زنان غیرمسلمان در جهان عرب و جهان اسلام هشدار داده، و تأکید کرده اند که این پدیده بازخوردهای اجتماعی، تربیتی و دینی خطرناکی به دنبال دارد که به مراتب از مشکل بیوه ماندن و عزب بودن مردان،در کشورهای عربی ما بدتر است.

این ازدواجها نسلهای مسلمان ضعیفی را به بار خواهد آورد که چندان ارتباطی با دین، وطن ،زبان و دیگر ریشه های فرهنگی و خصوصیات اجتماعی جامعه مسلمان خود ندارند. تحقیقات وآمارهای جدید  به وضوح پرده از اقبال فزاینده ی مردان جوان مسلمان برای ازدواج با زنان خارجی غیر مسلمان و بسیاری از مشکلات این پدیده برمی دارد. خانم دکتر نادیه رضوان رییس دانشکده اجتماع دانشگاه کانال سوئز مصر می گوید پناه بردن پسران جوان مسلمان به این نوع ازدواجها، به چیزی برمی گردد که در جامعه عرب و مسلمان اتفاق افتاده،یعنی بروز اختلال در مفهوم ارزشها واصول اخلاقی. زیرا ازدواج دیگر  مانند سابق، بر اساس اصول و انتخابهایی که عادات ورسوم ، آداب اجتماعی و ارزشهای دینی، برآن حاکم بود ، انجام نمی شود وبه جای آنها زیبایی و اشتیاق به مهاجرت و به دست آوردن تابعیت یک کشور خارجی، در اولویت دلایل ازدواج با زنان اجنبی است. البتّه این تنها دلیل ازدواج جوانان مسلمان با زنان خارجی غیر مسلمان نیست، بلکه طرف دیگر که به این مشکل دامن می زند، زیاده روی در مهریه ی دختران در جوامع اسلامی ، و مشکلات و موانعی است که جوان مسلمان هنگام اقدام به ازدواج با دختران هم وطن وهم دین خود با آنها مواجه می شود که او را وادار به تمایل به ازدواج با زنان بیگانه ای که مانند زنان عرب ومسلمان لیستی بلند، از موانع و مشکلات را جلوی پایش قرار نمی دهند، می کند و این به خاطر نوع تربیت و عادت شخصی او نیست بلکه به خاطر میل به گرفتن اقامت دائم در این کشور و آن کشور است.

دکتر رضوان اضافه می کند که: مشکلات اجتماعی متعددی نیز در اثر چنین ازدواج هایی به وجود می آید که البته غیر از مشکلات خانوادگی است، که در بین  اهل خانواده خود داماد به وجود می آید، یعنی جایی که گنجایش تفاهم و رابطه اجتماعی آنان با این عروس خارجی ، اگر قطع نشود، به علّت اختلاف آداب و رسوم، بی نهایت محدود می شود، و هنگامی که بچه هایشان به دنیا بیایند، ناگزیر تابع سرشت مادر خارجی خود شده،نسبت به جامعه وخانواده ی پدریشان بیگانه خواهند شد،به علاوه، مقایسه ی  دائمی که مادر بیگانه یا خود کودکان مرتباً بین دو جامعه ی پدر و مادرشان در کشور خارجی(که مادر از آنجا آمده) انجام می دهند، در آنها نوعی ناپیوستگی روانی و اختلال در رشد در تمام زمینه ها ی اجتماعی، روانی وغیره به وجود می آورد. مشکل این است که این بریدگی وعدم پیوستگی، در طول زندگی با آنان همراه خواهد بود و نمی دانند که واقعاً به کدام یک از این دو جامعه تعلق دارند؟

شکل گیری شخصیت

خانم دکترمشیره عبدالحمید الیوسفی استاد سلامت روانی دانشگاه زقازیق با نظر دکتر رضوان موافق بوده، می افزاید: که یکی از دلایلی که باعث می شود جوان مسلمان به چنین ازدواجی تن دهد، ضعف یا نبود اعتماد آنان به تمدّن  و فرهنگ خودشان است که از جهل و ناآگاهی از جوهره وسرشت این تمدن عظیم ناشی می شود، تمدّنی که با نورش غرب را که تاریکی در قرون وسطی در آن بیداد می کرد روشن ساخت. این جوانان از پیشرفت تمدن و تکنولوژی که خانم های اجنبی به آن نسبت دارند، و از آزادی که در لباس پوشیدن و تفکر دارند،شگفت زده و بیخود می شوند. چیزی که جوانان به خصوص آنان که به دلیل دوری جستن یا دور شدن از ریشه های فرهنگی و دینی خود، در خلاء عقلی و فکری به سر می برند را به سوی خود جذب می کند.

وی همچنین اضافه می کند که: در این شکی نیست که تربیت و محیط و آداب ورسوم اجتماعی، همه وهمه شخصیت فرد را شکل می دهند، و در نتیجه اثر تمامی آنها در رفتار و عادات شخص انعکاس می یابد، از همین رو هرکدام از اینها، یعنی مردی که درمحیط یا در جامعه ای کاملاً متفاوت از محل زندگی و رشد همسرخارجیش زندگی کرده،همه ی اینها تاثیرات منفی خود را  هنگامی به جا می گذارند که حجابها  با ازدواج از بینشان کنار رفته، و تفاوتها در فکر ورفتار آشکار شود، آنجاست که اختلافات زناشویی علیرغم میل طرفین به بروز آن قبل از رسیدن به منظور اصلی و منفعت  شخصی شروع می شود.

همچنین خانم دکتر مشیره در مورد تن دادن به چنین ازدواج هایی که نسل هایی با روانی پریشان به وجود می آورد که دائماً دربین فرهنگ، آداب ورسوم وارزشهای جامعه ای که مادر به آن تعلق دارد و جایی که پدر از آنجا آمده در کشمکشی شدید ، به سر می برند، هشدار می دهد.به همین دلیل باید پسران در شرف ازدواج با زنان خارجی را از تأثیرات منفی چنین کاری بر زندگی زناشویی و فرزندانی که در آینده، ثمره ی این ازدواج خواهند بود آگاه نمود، و همزمان با آن، لازم است کسانی را که به تازگی ازدواج کرده اند، را با تفاوتهای روانی، اجتماعی و دینی دوطرف آشنا کرد، تا مشکلاتی که آثار آن در تمام جامعه به طورکلی و در فرزندان چنین ازدواجی به طور خاص ممکن است ظاهر شود، به وجود نیاید.

 

منشأ نگرانی

نظر به اینکه بعضی مشکلات قضایی، به خصوص در مورد حضانت و سرپرستی فرزندان یا برداشتن و و فرار با بچه  به خارج از سوی مادران خارجی ، از این نوع ازدواج ها ناشی می شود، لازم بود که از دیدگاه قانون در این باره آگاه شویم که جناب دکتر انور رسلان رییس دانشکده ی حقوق دانشگاه قاهره، توضیحات لازم را برایمان بیان می کند . وی تأکید می کند که ازدواج با زنان خارجی، حقّی است قانونی، که در قوانین اساسی اکثر کشورهای اسلامی به مردان داده شده ، امّا واقعیت این است که در تمام موارد ،این نوع ازدواج ها به شکست انجامیده و در این میان قربانیان اصلی ، یعنی فرزندان، ضایع وآواره می گردند،مادران خارجی بدون اطلاع قبلی فرزندانشان را برداشته از کشور فرار می کنند، با اینکه حکم منع خروج آنان از کشور تا رسیدن طفل به سنّ قانونی، در صورت ارائه ی مستندات قوی و دلایل منطقی از سوی شوهر واقناع دادگاه به اینکه قرار منع از خروج به نفع بچه  ها خواهد بود،  اقدامی پیشگیرانه و حقی برای او به شمار می رود، همچنین صدور پاسپورت وجواز سفر برای فرزندان و اضافه کردن نام او به مجوز مادرش، بدون موافقت شوهر امکانپذیر نیست.

دکتر انور رسلان اضافه می کند که مشکلاتی که در اثر این ازدواجها به وجود می آید، ما را وادار می کند که در این باره به مردم هشدار دهیم، زیرا ازدواجی است پوشیده از خطرات و مشکلات و قضایایی که ازدواج را به جای اینکه به منبع سکون، آرامش و مودّت ورحمتی تبدیل نماید که خداوند عز وجلّ در کتاب عظیمش  اینگونه از آن یاد کرده،: “ومن آياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجا لتسكنوا إليها وجعل بينكم مودة ورحمة”؛ آن را به منشأ نگرانی و دلهره و دعوا در دادگاهها  مبدّل ساخته است.

 

مباح است امّا.....!

استاد دکتر"نصر فرید واصل" مفتی اسبق مصر به این نکته اشاره می کند که شرع حنیف، ازدواج با زنان اهل کتاب (یعنی یهود ونصاری) را جایز شمرده است، امّا چنین ازدواجی شرایط خاصی دارد که باید به آنها پایبند بود، اوّلین شرط این است که زن باید از نظر دینی و اخلاقی فرد پایبندی باشد، به طوری که شوهر در مورد خانه، آبرو، و آینده ی کودکانش کاملاً به او اطمینان داشته باشد و شبهه اینکه با تباهی دین وتربیت مواجه شوند، وجود نداشته باشد.

شرط بعدی این است که بر مسلمانی که میل به ازدواج با زن خارجی دارد، واجب است که در مورد کشوری که خانم به آن تعلّق دارد، دقّت کند تا مبادا ندانسته تبدیل به فردی مضر برای  جامعه وکشورش شود به خصوص در این عصر وزمان که فتنه ها و توطئه ها برای تضعیف و نابودی کشورهای اسلامی  و پخش کردن جاسوسان و به کارگیری انسان های سست عنصر و ضعیف الایمان برای ضرر رساندن به وطن و آینده ی ملتشان،در آن موج می زند.

دکتر فرید واصل اضافه می کند که: باید کسی که می خواهد در آینده با زن خارجی ازدواج کند چشمان خود را باز کرده و دور اندیش باشد و ملاحظاتی را برای آینده خود و فرزندانش در نظر داشته باشد، زیرا گرچه شریعت چنین ازدواجی را مباح دانسته و برای آن شروطی قرار داده است، امّا بعضی از فقهای اسلام در آن اختلاف نظر دارند، و به در نظر گرفتن منافع و مصلحت عمومی، استدلال می کنند که ما امروزه بیش از هر زمان دیگری محتاج اندیشیدن به نفع و مصلحت جمعی هستیم. زیرا دختران مسلمانی که هنوز ازدواج نکرده اند، تعدادشان زیاد شده ، بعلاوه تربیت فرزند به حدّی مشکل شده، که نیاز به حضور همیشگی مادر پیش فرزندان وجود دارد، حال اگر مادر خود غیر مسلمان باشد، هرگز در مورد آینده ی کودکان خود، و ثبات واستقرار عقیده در جانها ودلهایشان، آرامش خاطر نخواهیم داشت. بنابر تمام این دلایل ما ازدواج با زنان مسلمان را بر ازدواج با زنان خارجی ترجیح می دهیم به خصوص به این دلیل که از ازدواج با اجنبی ها، در اکثریت قریب به اتفاق موارد، مشکلات مربوط به حضانت،پدید می آید، زیرا زن خارجی هر قدر که بردباری از خود نشان دهد، و ادّعای زندگی و حشن معاشرت با مردم و جامعه ی جدید را داشته باشد و به ظاهر با شرایط موجود،سازگار باشد، بالاخره روزی خواهد آمد که بر قوانین این جامعه بشورد، که بلا ومصیبت بر آینده ی کودکان از آن لحظه شروع خواهد شد، و فرزندان بین پدر و مادری که نقطه مشترکی باهم نداشته و کاملاً متنافر و با دعوا و دادگاه دنبال حل مشکل خود هستند، آواره وسرگردان می شوند.

دکتر نصر فرید واصل همچنین به کسانی که نظر به ازدواج با زنان خارجی دارند سفارش می کند که قبل از نهایی شدن ازدواجشان نه یک بار بلکه صدها باردرباره ی آینده ی فرزندانشان بیندیشند و این حقیقت را جلوی چشمانشان قرار دهند که تربیت دینی و آموزش ارزشها ی اسلام وتعالیم و اصول و آداب و رسوم جامعه ی (مسلمان) که مایه محافظت از فرد هستند، برای فرزندانش ضروری است، چیزی که بدون شک با آنچه در جوامع دیگر وجود دارد تفاوت ریشه ای و اساسی دارد.

اینبار دعوتگر مسلمان دکتر عبد الصبور شاهین استاد دانشگاه دارالعلوم قاهره، رشته ی کلام را به دست گرفته می گوید: این درست است که شرع مقدس ازدواج با زنان اهل کتاب را ممنوع نکرده است امّا باید مرد مسلمان به هدف خود از این ازدواج بیندیشد. آیا هدف ، به وجود آوردن خانواده ای پایدار و داشتن نسلی صالح و نیکوکار پایبند به دین نیست؟  خوب! آیا تحقق این هدف با ازدواج با زنی خارجی وغیر مسلمان امکان پذیر خواهد بود؟ واقعیت و منطق می گویند که چنین چیزی از محالات است، در حالی که در بسیاری موارد حتی زنان مسلمان هم از تربیت نسلی که پایبند دین خود باشد، به علّت نا آگاهی و نبود مفاهیم درست دینی در بین بسیاری از فرزندان نسل حاضر، ناتوان هستند،حال در مورد مادری که اصلاً هم دین ما نیست چه می توان گفت؟ شکی نیست که در چنین حالتی مشکل بزرگتر و خسارت عمیقتر و بار آن بر دوش او سنگین ترخواهد بود و بعید نیست( و بلکه بسیار احتمال دارد) و -همان گونه که بارها اتفاق افتاده- طفل تازه متولد شده ناگهان غیب و به طور کلی از دین خود دور گردانده شود، زیرا زن اولین کسی است که مسئولیت تربیت و آمادگی فرزندان را بر عهده دارد.

سپس دکتر شاهین با حسرت وافسوس این سؤال را مطرح می کند: پس ارشادات و راهنمایی های شریف نبوی، که رسول کریم  (صلی الله علیه وسلّم) ما را در هنگام ازدواج یا انتخاب فرد مورد نظر یا در موافقتمان برای ازدواج فرزندانمان به پایبندی به آنها سفارش فرموده،کجا هستند؟

آیه قرآن بر این امر تأکید می فرماید که: “لأمة مؤمنة خير من مشركة ولو أعجبتكم”(یک کنیز مسلمان از زن مشرک بهتر است هرچند زن مشرک در نظرتان زیبا باشد) همانگونه که پیامبر صلی الله علیه وسلّم نیز می فرمایند: “تنكح المرأة لأربع لجمالها ومالها وحسبها ودينها فاظفر بذات الدين تربت يداك”

تازه فراتر از این هم فرموده اند: “إذا جاءكم من ترضون دينه وخلقه فزوجوه إلا تفعلوا تكن فتنة في الأرض وفساد كبير”.

این آیات واحادیث گرانبها به طور یکسان خطاب به زنان ومردان هستند، و دلیل بر ضرورت انتخاب دین و ترجیح انسان دیندار و باایمان بر زنان زیبا یا صاحب جاه و مقام می باشند امّا مشکل اینجا است که امروزه، انتخاب های ما با آنچه باید ازدواج بر مبنای آن صورت گیرد تفاوت دارد و این همان علّت رنج بردن ما از مشکلات و اجتماعی، اقتصادی و... شده است. حال که دین ما را به ترجیح زن صاحب دین یعنی زن دیندارترو با ایمان تر دستور می دهد، آیا زن غیر مسلمان هم شامل این فرموده می شود؟

دکتر شاهین همینطور ادامه می دهد که باید قبل ازاینکه در برابر عمل انجام شده قرار گیریم،و خود را صاحب فرزندانی بیابیم که به کشورها و ملّت های غیر اسلامی تعلّق داشته و حتی دشمن اسلام هستند از خواب بیدار شویم. زیرا توطئه های کثیفی وجود دارد که با تلاش بسیار سعی دارند فرزندان ما را به ستون پنجم خود تبدیل کنند به گونه ای که نسل جدید ما بیشتر خود را متعلق به جامعه ای که آن مادر خارجی به آن تعلق دارد، بدانند و همه ی اینها جزوی از نقشه های آنان در دشمنی با اسلام ومسلمانان است.

پس آیا قبل از اینکه تبدیل به کسی شویم که با دست خود دشمن خود را پرورش می دهد از خواب غفلت بیدار خواهیم شد؟

Newer Posts Older Posts