۱۳۹۱/۷/۶

اهداف ازدواج


Rabee Nz
اهداف ازدواج چيست؟ و چه آثار و فوايدى دارد؟
خداوند در قرآن، خلقت زن و شوهر و محبّت و مودّت ميان آن ها را از نشانه هاى حكمت خود معرفى مى كند.[1]
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد: «هيچ كانونى در اسلام بر پا نشده كه نزد خداوند محبوب تر و عزيزتر از ازدواج باشد

ازدواج بهترين پاسخ به نيازهاى جنسى و عاطفى انسان است و هدف ها و نيازهاى بى شمارى را تأمين مى كند كه از جمله ى مهم ترين هدف هاى ازدواج نيل به آرامش و سكون، تأمين نيازهاى جنسى، بقاى نسل، تكميل و تكامل فردى و اجتماعى، سلامت و امنيّت و سرانجام، تأمين نيازهاى روانى و اجتماعى فرد را مى توان نام برد

اهداف ازدواج
ايجاد محيطى خصوصى براى آرامش و آسايش: نياز به آرامش كه ريشه در سرشت آدمى دارد، بر اساس تعليم مكتب اسلام يكى از مهم ترين و شايد اوّلين انگيزه ى ازدواج محسوب مى گردد. ازدواج در حقيقت، كانونى تشكيل مى دهد كه در آن، زن و مرد احساس آرامش كنند؛ زيرا زنان و مردان آرامش دهنده ى روانىِ يك ديگرند و خداوند مى فرمايد: «يكى از نشانه ها اين است كه براى شما همسرى از جنس خودتان بيافريد تا با او انس گيريد و در كنارش آرامش بيابيد
نيازهاى جنسى: انسان داراى مجموعه اى ازنيازها و غرايز است كه عدم ارضا و يا نقص در ارضاى هر كدام از آن ها موجب ايجاد تزلزل در شخصيّت مى گردد و ازدواج، بهترين پاسخ به اين غريزه است و رهبانيّت و پس زدن آن صحيح نيست؛ زيرا پيامدهاى مختلف روحى و جسمى دارد. اسلام، غرق شدن در هوى و هوس و ارضاى آزاد و نامشروع را صحيح نمى داند، چون جز تشنگىِ سيرى ناپذير و تنوّع طلبى و اضطراب، چيز ديگرى در پى نخواهد داشت؛ بنابراين بايد به ضرورت تأمين نياز جنسى توجّه نمود، اما نه تنها از بعد مادّى و جسمانى؛ بلكه در نتيجه ى تأمين صحيح، فرد از لحاظ روانى و اخلاقى نيز به آرامش مى رسد.

بنابراين فرد پس از ازدواج مى تواند اين غريزه ى مهمّ حياتى را با شيوه اى مطلوب و معقول و اجتماع پسند ارضا كند و در سايه ى آن، به آرامش دست يابد.

دوستى و محبّت و عشق: آدمى در هر سن و مرحله اى از حيات خويش، به محبّت احتياج دارد و علاقه مند است كه ديگران به او مهر بورزند

پسر و دخترى كه هيچ كدام آن ها در زمان تجرّدشان در هيچ چيزى نمى انديشيدند مگر آنچه مستقيماً به شخص خودشان ارتباط داشت، همين كه به هم دل بستند و كانون خانوادگى تشكيل دادند، براى اوّلين بار خود را به سرنوشت موجودى ديگر علاقه مند مى بينند. شعاع خواسته هايشان وسيع تر مى شود و چون صاحب فرزند شدند، به كلّى روحشان عوض مى شود ...

و اگر به اتّحاد روح زن و شوهر و عواطف صميمانه اى كه تا آخرين روزهاى پيرى - كه غريزه ى جنسى فعّاليتى ندارد - توجه كنيم به اين نقش ازدواج بهتر پى مى بريم.

و تكامل: هيچ انسانى به تنهايى كامل نيست؛ به همين جهت پيوسته در صدد اين است كه نقص و كمبود خويش را جبران كند، جوانان با گزينش همسرى شايسته، موجبات رشد و تكامل خود را فراهم مى كنند و در مسير زندگى، از نظرات و تشويق ها و حمايت هاى يك ديگر بهره مند مى شوند. «شهيد مطهرى» درباره ى نقش تربيتى ازدواج مى گويد:

يك پختگى هست، كه جز در پرتو ازدواج و تشكيل خانواده پيدا نمى شود، در مدرسه پيدا نمى شود، در جهاد نفس، نماز شب و ارادت نيكان پيدا نمى شود، اين را فقط در همين ازدواج و تشكيل خانواده بايد به دست آورد.

فرزند و بقاى نسل و سلامت آن: ميل به داشتن فرزند و تداوم نسل ها و پرورش انسان ها از انگيزه و اهداف مهمّى است كه در طول دوره هاى گوناگون، همواره عامل مهمِّ ازدواج و تشكيل خانواده بوده است.

تشكيل خانواده، ايجاد كانون پذيرايى نسل آينده است و سعادت نسل ها بستگى به وضع خانوادگى دارد و سلامت امنيّت فرزندان در گرو استحكام خانواده مى باشد.

امنيت فردى و اجتماعى: خانواده كوچك ترين واحد اجتماعى و مقدّس ترين نهاد بشرى است و در بردارنده ى پاك ترين و عميق ترين مناسبات انسانى است كه براى سلامت و امنيّت و سعادت فرد و اجتماع، سودمند و ضرورى است. قرآن كريم زن و شوهر را به لباس يك ديگر تشبيه نموده است.

همان طور كه انسان هميشه با لباس است و لباس، هم مايه ى آراستگى و زيبايى و هم جامه ى ستر و عفاف اوست، زن و شوهر نيز همين گونه اند. لباس از همه چيز به تن انسان نزديك تر است و مَحرم تر؛ و آن گاه همين لباس در عين نزديكى به تن، بدن را از ديگران مى پوشاند و دور مى سازد؛ همان طور كه از نوع لباس فرد مى توان به شخصيّت و افكار او پى برد، از نوع همسرى كه بر مى گزيند نيز مى توان به شخصيّت و هويّت او پى برد.

... تفاوت دختر و پسرى كه تشكيل خانواده مى دهند با دختر و پسرى كه در يك جامعه ى بى بند و بار، رابطه ى جنسى بر قرار مى كنند، اين است كه زن و شوهر مطابق تمثيل قرآنى در حكم لباس يك ديگر و مايه ى عفت و پوشيدگى هم مى باشند و حال آن كه دو تاى ديگر موجب برهنگى و بى عفتى يك ديگر مى شوند.

ثبات عاطفى در بلند مدت، بسيار بيش تر از هيجانات جسمانى براى انسان جنبه ى حياتى دارد

«ويل دورانت» درباره ى نقش ازدواج مى گويد:

اگر با جوانى خرد و تعقّل يار مى بود، عشق را از هر چيزى گرامى تر مى داشت و روح و جسم را براى پذيرايى عشق، تميز و پاكيزه نگاه مى داشت و ايّام عشق را با ماه هاى نامزدى طولانى تر مى ساخت و آن را با ازدواجِ پر از آداب و تشريفات، تضمين مى كرد و با تصميم و جدِّ تمام، همه را پيرو آن مى ساخت. اگر عقل و حكمت با جوان بود، عشق را عزيز مى داشت و آن را با اخلاص تقويت مى كرد و با فداكارى عميق تر مى ساخت و با آوردن فرزند به آن حيات و زندگى مى بخشيد.

پس تا انسان زنده است و زندگى مى كند، نيازمند يار و ياورى مهربان و رفيقى همدل و همراه و پشتيبان لحظه هاى تنهايى است و همسر انسان بهترين فرد است. اين جاست كه دين مبين اسلام بر ازدواج تاكيد فراوانى داشته، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) بر آن توصيه مى نمودند.

Newer Posts Older Posts