۱۳۹۱/۶/۱۳

زبان سرخ , سر سبزرامی دهد برباد

حسنا على 
در اختلافات و دشمنی‌هایی که در میان مردم اتفاق می‌افتد، و اموری که برخی را از کوه سنگین‌تر قرار می‌دهد و از همنشینی و برخورد همدیگر و مسافرت و حضور همدیگر در یک دعوتی تنفر دارند، فکر کرده‌ام، و به این نتیجه رسیده‌ام که بیشترین چیزی که انسان را به این حد تنفر و مغضوبانه می‌رساند، زبان است. چه‌قدر اختلافاتی که بین برادران و همسران اتفاق می‌افتد و آن هم بر اثر یک ناسزاگویی یا غیبت و بدزبانی.
لسان الفتى نصف ونصف فؤاده
فلم يبق إلا صورة اللحم والدم
یعنی: زبان انسان نصفش است و نصف دیگر آن قلبش است، پس اگر قلب همراه زبان نباشد، تکه گوشت و خونی بیش باقی نخواهد ماند.
ما می‌توانیم افکارمان را با یک شیوه نیکویی به دیگران منتقل نماییم، پس چرا به شیوه‌های غلط و زشت پناه ببریم؟
روایت شده است که یک پادشاه بزرگ و یا عظمت خوابی دید که دندان‌هایش افتادند، لذا یک تعبیردان را فرا خواند و خوابش را با او تعریف نموده و تعبیر آن را پرسید؟
رنگ چهره تعبیردان با شنیدن این خواب متغیر گشت و همواره می‌گفت: اعوذ بالله، اعوذ بالله
پادشاه به وحشت افتاد و گفت: تعبیر آن چیست؟
تعبیردان گفت: عمر شما بسیار طولانی خواهد شد و فرزندان و اهل تو همگی خواهند مرد و تو در پادشاهی‌ات تنها خواهی ماند.
پادشاه فریاد زد و به خشم آمد و به لعن و شتم پرداخت و دستور داد تا تعبیردان را بکشند و شلاق بزنند.سپس تعبیردان دیگری فرا خواند و خواب را برایش تعریف نمود و تعبیر آن را جویا شد. این تعبیردان با این خواب شادمان شد و لبخند نمود و آثار شادمانی در چهره‌اش نقش بست و گفت: جناب پادشاه! به تو مژده باد خیر است، خیر است.
پادشاه پرسید: تعبیر آن چیست؟
تعبیردان گفت: تعبیر آن، این است که عمر شما خیلی زیاد خواهد شد به طوری که از خانواده‌ات آخرین کسی هستی که می‌میری و در طول این مدت شما پادشاه خواهی بود. پادشاه از این سخن شادمان شد و دستور داد به او پاداش بدهند. از این شادمان و از اولی خشمگین باقی ماند.
علیرغم این که اگر توجه نمایی می‌بینی هردو تعبیر شبیه و مطابق هم هستند؛ اما اولی با یک شیوه و دومی با شیوه دیگری است.
آری، زبان از جمله سرداران است.

حوض کوثر


                                                                                     Sanaz Irani
درباره حوض كوثر و اينکه چه کساني از آن آب مي خورند؟
الحمدلله،
خداوند متعال با اعطاي حوض بزرگ و بسيار وسيعي كه آبش از شير سفيدتر و از عسل شيرينتر و بويش از بوي مشك خوشبوتر است، از بنده و فرستادهاش، محمد صلي الله عليه وسلم اكرام و تجليل مي‌كند. ليوانهاي آن حوض مانند ستارههاي آسمان فراوان هستند. آب پاکيزه‌ي آن از رود كوثر وارد اين حوض مي‌شود، همان رود كوثري كه خداوند آن را در بهشت به محمد صلي الله عليه وسلم اختصاص داده است. امت حضرت محمد صلي الله عليه وسلم بر اين حوض وارد مي شوند، هركس يك مرتبه‌ از آب اين حوض بنوشد، ديگرتا ابد تشنه نخواهد شد.
در باره محل وقوع اين حوض علما اختلاف نظر دارند، امام غزالي و قرطبي بر اين عقيده هستند كه اين حوض پيش از عبور كردن از پل صراط در ميدان محشر قرار دارد و بر اين مدعا چنين استناد كردهاند كه بعضي از وارد شوندگان بر اين حوض به دوزخ فرستاده مي شوند، و اگر اين حوض بعد از (پل صراط) مي‌بود برگرداندن بعضي از آنجا به دوزخ ممكن نمي بود. "تذكرة": 302.
علامه ابن حجر ديدگاه امام بخاري را چنين نقل كرده است، كه حوض كوثر بعد از (پل صراط) است، به دليل اينكه امام بخاري احاديث مربوط به حوض را بعد از بيان احاديث (پل صراط) و شفاعت آورده است. فتح ا لباري: (11/466)
البته ديدگاه امام قرطبي صحيح تراست. ابن حجر رحمه الله دلايل هر دو گروه‌ را در كتاب ارزشمند خود «فتح الباري» آورده است.
احاديث مربوط به‌ حوض:
احاديث متواتر متعددي با سندهاي متفاوت در وجود حوض پيامبراکرم صلي الله عليه وسلم وارد شده است.
علما درباره متواتر بودن احاديث متعلق به حوض شك و ترديدي ندارند، بيش از پنجاه صحابه اين احاديث را از رسولالله صلي الله عليه وسلم نقل كردهاند. ابن حجر اسامي تمام صحابه را كه احاديث متعلق به حوض را روايت كردهاند، نقل كرده است، ما نيز در صدد آن هستيم كه برخي از احاديث متعلق به حوض را كه خطيب تبريزي آنها را در مشكاة خود آورده است، نقل كنيم. مشكاة المصابيح: (3/68).
1ـ بخاري و مسلم از عبدالله بن عمروبن العاص روايت مي‌کنند که رسولخدا الله صلي الله عليه وسلم فرمودند: «حوضي مسيرة شهر، وزواياه سواء. ماؤه أبيض من اللبن، وريحه أطيب من المسك، وكيزانه كنجوم السماء، من يشرب منها فلا يظمأ أبداً».
(وسعت حوضم به مسافت يک ماه است، آبش از شير سفيدتر و از مشک خوشبوتر و کوزه‌هايش به اندازه ستارگان آسمان است. هرکس يک بار از آن بنوشد هرگز تشنه نخواهد شد).
2ـ ابوهريره از رسول خدا الله صلي الله عليه وسلم روايت مي‌کند که فرمودند:
«إن حوضي أبعد من أيلة من عدن لهو أشدُّ بياضاً من الثلج، وأحلى من العسل باللبن، ولآنيته أكثر من عدد النجوم، وإني لأصد الناس عنه كما يصد الرجل إبل الناس عن حوضه، قالوا: يا رسول الله! أتعرفنا يومئذ؟ قال: "نعم لكم سيماء ليست لأحد من الأمم، تردون علي غراً محجلين من أثر الضوء». رواه‌ مسلم
يعني: مسافت حوضم بيشتر از مسافت ايله تا عدن است. از برف سفيدتر و از عسل شيرين‌تر است، و ظرف‌هايش از تعداد ستارگان بيشتر است. من مردم را پس مي‌زنم همانطوري که انسان شتران ديگران را از حوضش دور مي‌سازد، گفتند: اي رسول خدا الله صلي الله عليه وسلم! آيا ما را در آن روز خواهي شناخت؟ فرمود: آري، چهره‌هاي شما با ديگران متفاوت است. شما با چهره‌اي نوراني و دست و پايي درخشان، بر اثر وضو بر من وارد مي‌شويد.
3ـ در رواياتي ديگر از حضرت انسرضي الله عنه چنين آمده است که‌ پيامبر الله صلي الله عليه وسلم فرمود: « ترى فيه أباريق الذهب والفضة كعدد نجوم السماء».
يعني: تعداد آفتابههاي طلايي و نقرهاي به‌ اندازه‌ي ستارههاي آسمان مي باشند.
4ـ در روايتي ديگر از حضرت ثوبان چنين آمده است: درباره آب آن سؤال شد؟ رسولالله صلي الله عليه وسلم فرمودند: « أشد بياضاً من اللبن، وأحلى من العسل يغت فيه ميزابان يُمدَّانه من الجنة، أحدهما من ذهب والآخر من وَرِق».
يعني: آبش از شير سفيدتر است، از عسل شيرين‌تر است، دو ميزاب که از بهشت سرچشمه گرفته و يکي از طلا و ديگري از نقره است به آن مي‌ريزند.

آناني كه وارد حوض مي شوند و آناني كه از حوض رانده مي شوند :
احاديث زيادي پيرامون كساني كه وارد حوض مي شوند يا از حوض رانده ميشوند، وارد شده است، اکنون در صدد آن هستيم كه برخي از اين روايات را كه ابن اثير آنها را در «جامع الاصول» نقل كرده است، ارايه دهيم. جامع الاصول: (46811).
1ـ در بخاري و مسلم از ابن مسعودرضي الله عنه روايت شده‌ که‌ پيامبر الله صلي الله عليه وسلم فرمود: « أنا فرطكم على الحوض، وليرفعن إليَّ رجال منكم، حتى إذا أهويت إليهم لأناولهم اختلجوا دوني، فأقول: أي رب، أصحابي، فيقال: إنك لا تدري ما أحدثوا بعدك؟».
يعني: من در حوض بر شما پيشي مي‌گيرم. افرادي به من نشان داده مي شوند، من بسوي آنان مي روم تا آنان را گرفته بطرف حوض بياورم ولي از ورودشان جلوگيري مي‌شود، مي‌گويم: اينان از امتم هستند. گفته مي‌شود: تو نمي‌داني آنها بعد از تو چه کارها کرده‌اند؟
2ـ باز بخاري و مسلم از حضرت انس بن مالكرضي الله عنه روايت کرده‌اند که‌ رسول اکرم الله صلي الله عليه وسلم فرمودند: « ليردن على الحوض رجال ممن صاحبني، حتى إذا رأيتهم، ورفعوا إليّ، اختلجوا دوني، فلأقولن: أي رب، أصحابي، أصحابي، فليقالن لي: إنك لا تدري ما أحدثوا بعدك».
يعني: افرادي از آنان كه در دنيا با من همراه بودند، نزد من بر حوض آورده مي شوند و وقتي كه به من نشان داده مي شوند، من آنان را مي بينم، و بعد به سرعت از پيش من ربوده مي شوند، من به ندا در مي آيم و مي‌گويم: پروردگارا! اينان از امتم هستند. گفته مي‌شود: تو نمي‌داني آنها بعد از تو چه کارها کرده‌اند؟.
3- بخاري و مسلم از طريق ابي‌حازم از سهل‌بن سعد ساعديرضي الله عنه روايت مي‌کند که رسول خدا الله صلي الله عليه وسلم فرمودند: «أنا فرطكم على الحوض، من ورد شرب، ومن شرب لم يظمأ أبداً، وليردن عليَّ أقوام أعرفهم ويعرفونني، ثم يحال بيني وبينهم، قال أبو حازم: فسمع النعمان بن أبي عياش وأنا أحدثهم هذا الحديث، فقال: هكذا سمعت سهلاً يقول؟ فقلت: نعم، قال: وأنا أشهد على أبي سعيد الخدري لسمعته يزيد، فيقول: فإنهم مني، فيقال: إنك لا تدري ما أحدثوا بعدك، فأقول: سحقاً سحقاً لمن بدل بعدي».
يعني: من در حوض بر شما پيشي مي‌گيرم. هرکس بر من گذرد از آن مي‌نوشد و هر کس بنوشد هرگز تشنه نخواهد شد. گروهي که من آنها را شناخته و آنها نيز مرا مي‌شناسند مي‌خواهند بر من وارد شوند، ولي از ورودشان جلوگيري مي‌شود».
ابوحازم گويد: نعمان‌بن ابي‌عياش اين حديث را از من شنيد و به من گفت: آيا واقعاً اينگونه از سهل شنيده‌اي؟ گفتم: آري. گفت: گواهي مي‌دهم که من اين حديث را از ابوسعيد خدري شنيده‌ام که اينگونه آن را ادامه داد: «مي‌گويم: اينان از امتم هستند. گفته مي‌شود: تو نمي‌داني آنها بعد از تو چه کارها کرده‌اند؟ مي‌گويم: نابود باد، کسي که بعد از من منحرف شده است».
4- باز مسلم و بخاري از ابوهريرهرضي الله عنه روايت کرده‌اند که‌ پيامبر الله صلي الله عليه وسلم فرمود: « يرد عليَّ يوم القيامة رهط من أصحابي – أو قال: من أمتي – فيحلَّؤُون عن الحوض، فأقول: يا رب، أصحابي، فيقول: إنه لا علم لك بما أحدثوا بعدك، إنهم ارتدوا على أدبارهم القهقرى».
يعني: روز قيامت گروهي از اصحابم (راوي مي‌گويد: يا اينکه‌ گفت: از امتم) مي‌خواهند بر من وارد شوند، ولي از ورودشان جلوگيري مي‌شود، مي‌گويم: اينان از امتم هستند. گفته مي‌شود: تو نمي‌داني آنها بعد از تو چه کارها کرده‌اند؟ آنها بعد از تو به‌ دين و آيين تو پشت کردند.
و در روايت بخاري چنين آمده‌ است که‌ پيامبر الله صلي الله عليه وسلم فرمود: «بينما أنا قائم على الحوض، إذا زمرة، حتى إذا عرفتهم خرج رجل من بيني وبينهم، فقال: هلم، فقلت: إلى أين؟ فقال: إلى النار والله، فقلت: ما شأنهم؟ فقال: إنهم قد ارتدوا على أدبارهم القهقرى، ثم إذا زمرة أخرى، حتى عرفتهم خرج رجل من بيني وبينهم فقال لهم: هلم، قلت: إلى أين؟ قال: إلى النار والله، قلت: ما شأنهم؟ قال: إنهم قد ارتدوا على أدبارهم، فلا أراه يخلص منهم إلا مثل همل النعم».».
يعني: در حالي که‌ بر حوض کوثر ايستاده‌ام، ناگهان دسته‌اي را مي‌بينم، اما بعد از اينکه‌ آنها را مي‌شناسم، شخصي ميان ما و آنها بيرون مي‌آيد و مي‌گويد: حرکت کنيد. مي‌گويم: آنها را به‌ کجا مي‌بريد؟ مي‌گويد: به‌ خدا سوگند آنها را به‌ ميان آتش سوق مي‌دهم. مي‌گويم: مگر آنها چکار کرده‌اند؟ مي‌گويد: آنها از دين و آيين پشت کردند و مرتد شدند، سپس ناگهان دسته‌اي ديگر را مي‌بينم، اما بعد از اينکه‌ آنها را مي‌شناسم، شخصي ميان ما و آنها بيرون مي‌آيد و مي‌گويد: حرکت کنيد. مي‌گويم: آنها را به‌ کجا مي‌بريد؟ مي‌گويد: به‌ خدا سوگند آنها را به‌ ميان آتش سوق مي‌دهم. مي‌گويم: مگر آنها چکار کرده‌اند؟ مي‌گويد: آنها از دين و آيين پشت کردند و مرتد شدند، در ميان آنها کسي را نمي‌بينم که‌ باقي گذارده‌ شود، مگر اينکه‌ همانند حيواني رها شده‌ باشد.
و در روايت مسلم چنين آمده‌ است که‌ پيامبر الله صلي الله عليه وسلم فرمود: « ترد عليَّ أمتي الحوض، وأنا أذود الناس عنه، كما يذود الرجل إبل الرجل عن إبله، قالوا: يا نبي الله تعرفنا؟ قال: نعم، لكم سيما ليست لأحد غيركم، تردون غراً محجلين من آثار الوضوء، وليصدن عني طائفة منكم، فلا يصلون، فأقول: يا رب، هؤلاء من أصحابي، فيجيء ملك، وهل تدري ما أحدثوا بعدك؟».
يعني: امتم نزد من بر حوض مي‌آيند، و من مردم را از آنان پس مي‌زنم همانطوري که انسان شتران ديگران را از شترش دور مي‌سازد، گفتند: اي رسول خدا الله صلي الله عليه وسلم! آيا ما را در آن روز خواهي شناخت؟ فرمود: آري، چهره‌هاي شما با ديگران متفاوت است. شما با چهره‌اي نوراني و دست و پايي درخشان، بر اثر وضو بر من وارد مي‌شويد، اما گروهي از شما که‌ نماز را برگزار نمي‌کردند، از ورودشان جلوگيري مي‌شود، مي‌گويم: پروردگارا! اينان از امتم هستند. فرشته‌اي مي‌آيد و مي‌گويد: آيا مي‌داني آنها بعد از تو چه کارها کرده‌اند؟.
و در روايت ديگري: « إن حوضي أبعد من أيلة من عدن، لهو أشد بياضاً من الثلج، وأحلى من العسل باللبن، ولآنيته أكثر من عدد النجوم، وإني لأصد الناس عنه كما يصد الرجل إبل الناس عن حوضه، قالوا: يا رسول الله، أتعرفنا يومئذ؟ قال: نعم، لكما سيما ليست لأحد من الأمم، تردون علي غراً محجلين».
يعني: مسافت حوضم بيشتر از مسافت ايله تا عدن است. از برف سفيدتر و از عسل شيرين‌تر است، و ظرف‌هايش از تعداد ستارگان بيشتر است. من مردم را پس مي‌زنم همانطوري که انسان شتران ديگران را از حوضش دور مي‌سازد. گفتند: اي رسول خدا الله صلي الله عليه وسلم! آيا ما را در آن روز خواهي شناخت؟ فرمود: آري، چهره‌هاي شما با ديگران متفاوت است. شما با چهره‌اي نوراني و دست و پايي درخشان، بر اثر وضو بر من وارد مي‌شويد.
امام قرطبي بعد از ذکر احاديث فوق در کتاب «التذکرة» مي‌گويد: دانشمندان اسلامي راجع به‌ احاديث مربوط به‌ حوض گفته‌اند: تمامي کساني که‌ از دين برگشته‌اند و مرتد شده‌اند، يا اينکه‌ بدعتهايي در دين به‌ وجود آورده‌اند که‌ خداوند بدان راضي نيست و بدان اجازه‌ نداده‌، تمامي اينها از ورودشان به‌ حوض جلوگيري مي‌شود و از آن رانده‌ مي‌شوند، اما کساني که‌ به‌ شدت با آنها برخورد مي‌شود و هرگز اجازه‌ داده‌ نمي‌شود که‌ به‌ حوض نزديک شوند کساني هستند که‌ از جماعت مسلمانان جدا گشته‌ و راهي ديگر را برگزيده‌اند، امثال فرقه‌هاي گوناگون خوارج، روافضيهاي گمراه و معتزليهايي که‌ از هوي و هوس تبعيت کرده‌اند، تمامي اينها دين خدا را تغيير داده‌اند.
و همچنين ستمکاراني که‌ در حد وفوري ستم روا داشته‌اند و در راستاي خاموش کردن حق و قتل پيروان حق و آزار دادنشان قدم برداشته‌اند، و کساني که‌ به‌ آشکارا گناهان کبيره‌ را انجام داده‌اند و گناه را دست کم گرفته‌اند و با انحراف و بدعت و هواي نفسي روبرو شده‌اند، تمامي اينها نيز از حوض رانده‌ مي‌شوند.
لازم به‌ ذکر است که‌ اگر تنها در اعمال مرتکب گناه شده‌ باشند، اما داراي عقيده‌اي صحيح باشند براي مدتي از حوض منع مي‌شوند، سپس بعد از مغفرت الهي بر اثر نور وضويي که‌ بدان شناخته‌ مي‌شوند به‌ آنها اجازه‌ي ورود به‌ حوض داده‌ مي‌شود، و اگر از منافقان عصر پيامبر الله صلي الله عليه وسلم باشند که‌ ايمان را اظهار مي‌داشتند و در نهان کفر را دنبال مي‌کردند، در قيامت به‌ ظاهر آنها را با خود برمي‌دارند، سپس سرپوش را براي آنها کنار مي‌زنند و خطاب بدانها گفته‌ مي‌شود: دور شويد، دور شويد.
لازم به‌ يادآوري است که‌ جز کساني که‌ به‌ اندازه‌ي دانه‌ گندمي از ايمان در دلشان نيست و هر حقي را انکار نموده‌ و از باطل پيروي نموده‌، کسي در دوزخ باقي نمي‌ماند. "التذكرة": ص 306.
والله اعلم
وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين
منبع: کتاب "سيماي روز رستاخيز"؛ دکتر عمر سليمان اشقر

حق الله درنماز

Sanaz Irani
آيا خداوند حق خود را ميبخشد؟ اگر آري، پس موضوع نمازمگر حق الله نيست؟
الحمدلله،
تمامي عبادات از جمله نماز و روزه و حج و زکات، حق الله هستند، بنابراين نماز نيز حق الله است.
اما خداي متعال ممکن است حق خود را براي کسي که بخواهد و لياقت داشته باشد، ببخشد، چنانکه مي فرمايد: «لِّلَّهِ ما فِي السَّمَاواتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَإِن تُبْدُواْ مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللّهُ فَيَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (بقره 284).
يعني: آنچه در آسمانها و زمين است، از آنِ خداست. و (از اين رو) اگر آنچه را در دل داريد، آشکار سازيد يا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه مىکند. سپس هر کس را بخواهد (و شايستگى داشته باشد) مىبخشد؛ و هر کس را بخواهد (و مستحق باشد)، مجازات مىکند. و خداوند به همه چيز قدرت دارد.
بنابراين گذشت از گناه مردم و يا گذشت از حق خود، بستگي به خواست و اراده الله تعالي دارد، ولي ما نمي دانيم که خواست و اراده ي الله تعالي چه خواهد بود؟ زيرا اين از غيبيات است و تا روز قيامت مشخص نمي شود که خداي متعال چه کسي را مي بخشد و چه کسي را عذاب مي دهد. بنابراين عقل حکم مي کند که زياد دلخوش نباشيم و نا اميد هم نيستيم، بلکه آنچه را که بر ما فرض کرده بنحو احسن انجام مي دهيم و از محرمات دوري کنيم و گناهاني هم که انجام داده ايم توبه مي کنيم، بعد از آن اميد داريم که خداي متعال به ما رحم کند و از حق خود بگذرد و ما را مشمول رحمت و مغفرت خويش فرمايد.
پس اهل سنت و جماعت کساني هستند که خداي خود را بين خوف و رجا (ترس از عذاب و اميد به رحمت) خدا عبادت مي کنند؛ يعني نه بدون داشتن ترس و خوف، عبادت مي کنند، و نه بدون داشتن اميد، خداي خويش را عبادت مي کنند.
اما متاسفانه کساني هستند که فريب مکر و حيله شيطان را خورده اند و راه افراط يا راه تفريط را پيموده اند! بعبارتي شيطان عده اي از مردم را آنقدر از قهر و غضب و عذاب الهي ترسانيده است که آنها اميد خود را به مغفرت الهي از دست داده اند و همين امر منجر شده که به توبه کردن اميدي نداشته باشند، زيرا مي پندارند که خدا ديگر توبه آنها را نمي پذيرد! درحاليکه الله تعالي مي فرمايد: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ » [زمر:53].
يعني: «(اي محمد) بگو: اي بندگانم، اي آنان‌كه در معصيت زياده روي كرده‌ايد از لطف و مرحمت الله مأيوس و نا اميد نگرديد. قطعاًَ الله تعالي همه گناهان را مي‌آمرزد، چرا كه او بسيار آمرزگار و مهربان است».
و بلعکس؛ شيطان عده اي از انسانها را آنقدر به رحمت و مغفرت الهي اميدوار مي کند که اين گونه افراد بسياري از تکاليف شرعي خود را انجام نمي دهند يا کوتاهي مي کنند، به اين اميد که خدا رحيم است و آنها را بخشيده و از حق خود مي گذرد! اما غافل از اينکه همين خداي مهربان – در عين مهرباني - داراي غضب و قهر نيز است و عذاب جهنم را براي عاصيان و مجرمان و کافران مهيا کرده است.
مي فرمايد: « وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِّلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقَابِ» (رعد 6).
يعني: و پروردگار تو نسبت به مردم - با اينکه ظلم مىکنند- داراى مغفرت است؛ و (در عين حال) پروردگارت داراى عذاب شديد است.
« إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ» (بروج 12).
يعني: «بي‌گمان‌ عذاب‌ پروردگارت‌ سخت‌ سنگين‌ است» يعني: عذاب‌ الهي‌ بر كساني‌ كه ‌نافرماني‌اش‌ مي‌كنند مضاعف‌ و سهمگين‌ است‌. بطش: گرفتن‌ همراه‌ با خشونت‌ و شدت‌ است‌ و چون‌ خود آن‌كه‌ مفيد معناي‌ شدت‌ است‌، باز به‌ شدت‌ وصف‌ شود، بيانگر آن‌ است‌ كه‌ در نهايت‌ سختي‌ و سهمگيني‌ است‌.
و مي‌فرمايد: «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ وَأَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» «‌مائده/98».
يعني: بدانيد که الله داراي مجازات شديد و در عين حال آمرزنده و مهربان است.
و فرمود: «نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ * وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الألِيمُ» (حجر 49-50).
يعني: بندگانم را آگاه کن که من بخشنده و مهربانم و (اين‌که) عذاب و کيفر من نيز عذاب دردناکي است».
علامه عبدالرحمن سعدي در تفسير اين آيه مي نويسد: « پس از آنکه خداوند از ميان مخلوقات خويش به ذکر بهشت و جهنم پرداخت که باعث تشويق و ترس مي شود، از ميان صفتهاي خويش نيز آنچه را که موجب ترس و تشويق مي شود بيان کرد و فرمود: (نَبِّىءْ عِبَادِي) به بندگانم خبر قطعي بده، خبري که بد لايل روشن مورد تاييد قرار گرفته است ، که (أَنِّي أَنَاالْغَفُورُ الرَّحِيمُ) بي گمان من آمرزندۀ مهربانم، زيرا وقتي آنها از کمال رحمت و آمرزش الهي مطلع گردند و مي کوشند تا با اتخاذ اسبابي که انسان را به رحمت وي مي رساند خود را مشمول رحمتش بگردانند، و از گناهان دست بکشند، و توبه نمايندف تا به آمرزش او دست يابند.
با وجود اين نبايد اميد به توبه و رحمت الهي آنها را به بي خبري و بي خيالي بکشاند، پس آنان را خبر ده که (أَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الأَلِيمَ) و عذابم نيز دردناک است. يعني در حقيقت عذابي حز عذاب خداوند وجود ندارد، عذابي که نمي توان مقدار و اندازۀ آن را تعيين کرد، و ماهيت و حقيقت آن را درک نمود. پناه مي بريم به خدا از عذابش. و هرگاه بندگان به يقين دانستند که (لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ * وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ) هيچ کس به مانند عذاب کردن او، عذاب نکند. و هيچ کس چون در بند کشيدن او، در بند نکشد. پرهيز خواهند کرد و از هر سببي که باعث عذاب آنها شود دوري خواهند جست. پس شايسته است که قلب بنده همواره در ميان بيم و اميد باشد. پس چون به رحمت و مغفرت و احسان پروردگارش بنگرد در او اميد به وجود مي آيد، و چون به گناهان و تقصير و کوتاهي ورزيدنش در حقوق پروردگارش بنگرد در او ترس به وجود مي آيد و از گناه دست مي کشد».
آري، خداي متعال رحيم و رئوف است نسبت به بندگان مطيع و فرمانبردار خود، همان کساني که در حق خويش ظلم نمي کنند و خدا نيز به آنها ظلم نمي کند:
« وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتَ مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلاَ يُظْلَمُونَ نَقِيرًا» (نساء 124).
يعني: « و کسى که چيزى از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى که ايمان داشته باشد، چنان کسانى داخل بهشت مىشوند؛ و کمترين ظلمي به آنها نخواهد شد».
پس وعده جنت مخصوص کساني است که هم ايمان بياورند و هم عمل صالح را انجام دهند، و مشخص است که عمل صالح شامل فرائض ديني و ساير اعمال مستحب و همچنين پرهيز از گناهان نيز مي شود، و مي فرمايد: «وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ» (بقره 25).
يعني: به کسانى که ايمان آورده، و کارهاى صالح انجام دادهاند، بشارت ده که باغهايى از بهشت براى آنهاست که نهرها از زير درختانش جاريست.
اما کساني که گول شيطان را خورده اند و گمان دارند که بدون انجام فرائض ديني و بدون پرهيز از گناه؛ مشمول رحمت الهي قرار مي گيرند، بايد بدانند که خداي متعال چنين مي فرمايد:
« فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا» (کهف 110).
يعني: بگو: «هر که به لقاى پروردگارش اميد دارد، بايد کارى شايسته انجام دهد، و هيچ کس را در عبادت پروردگارش شريک نکند».
آري، خداي متعال در اين آيه، لقاء خود را مشروط به دوري از شرک و انجام عمل صالح قرار داده است، اما کساني که بدون انجام عمل صالحي به رحمت و لقاء الهي اميدوارند، در حقيقت فريب توجيهات شيطان را خورده اند تا بدين طريق آنها را از انجام تکاليف شرعي بازدارد، همان شيطاني که سوگند ياد کرد که انسانها را اغوا کند: «قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» (ص 82). يعني: گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد.
و اميد زياد داشتن به اينکه خدا از حق خود مي گذرد، اگر ما نماز نخوانيم يا کم بخوانيم و يا روزه نباشيم خدا بخاطر آنها ما را عذاب نمي دهد! اين توجيهات فريبنده يکي از راههاي مکر شيطان براي فريب انسان است تا آنها را اغوا کند و به سوگند خود وفا نمايد.
نماز و روزه و زکات و حج از جمله بزرگترين عبادتها محسوب مي شوند، خصوصا نماز که ارزش و قدر آن نزد شارع حکيم بيشتر از ساير عبادتهاست، و براي همين است که سلف صالح تارک نماز را کافر مي دانستند، و مشخص است که جايگاه کافران جهنم است.
از بريده روايت است از پيامبر صلي الله عليه وسلم شنيدم که مي‌فرمود: «العهد الذي بيننا و بينهم الصلاة فمن ترکها فقد کفر». ابن ماجه (1079).
يعني: «مشخصه‌ي بين ما (مسلمانان) و آنها (کفار و مشرکين) نماز است، هر کس نماز را ترک کند کافر مي‌شود».
و از ابوهريره رضي الله عنه روايت است: «از پيامبر خدا صلي الله عليه وسلم شنيدم که مي‌فرمود: «إن أول ما يحاسب به العبد المسلم يوم القيامة الصلاة المکتوبة». ابن ماجه (1425).
يعني: «اولين چيزي که بنده‌ي مسلمان در روز قيامت از آن محاسبه مي‌شود، نماز فرض است».
و قرآن کريم از زبان اهل بهشت که از جهنميان مي پرسند، آورده است: « إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ * فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءلُونَ * عَنِ الْمُجْرِمِينَ * مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ * قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ» (مدثر 41-43).
يعني: مگر «اصحاب يمين» (که نامه اعمالشان را به نشانه ايمان و تقوايشان به دست راستشان مىدهند)!آنها در باغهاى بهشتند، و از مجرمان سؤال مىکنند: چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!» مىگويند: «ما از نمازگزاران نبوديم».
و خداوند چنين کساني را که نماز خواندن را ترک مي کنند، هشدار مي دهد:
«فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا * إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئًا» (مريم 59-60).
يعني: امّا پس از آنان، فرزندان ناشايستهاى روى کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پيروى نمودند؛ و بزودى (مجازات) گمراهى خود را خواهند ديد! مگر آنان که توبه کنند، و ايمان بياورند، و کار شايسته انجام دهند؛ چنين کسانى داخل بهشت مىشوند، و کمترين ستمى به آنان نخواهد شد.
خلاصه اينکه: خداي متعال بسار رئوف و مهربان است و داراي رحمت واسع مي باشد و از حق خود براي هرکه بخواهد و شايسته بداند، مي گذرد. و آنکسي شايسته است که اولا مومن باشد و به اسلام و قرآن و رسالت پيامبر صلي الله عليه وسلم ايمان داشته باشد، و ثانيا ارکان اسلام (نماز و روزه و حج و زکات) را انجام داده باشد، چنين کسي اگر مرتکب گناهي شده باشد و يا خطايي در عبادات از او سر زده باشد، اميد است خداي متعال از او درگذرد. اما همين خداي رئوف، داراي صفت غضب و قهر مي باشد و عذاب شديدي را براي مجرمين و گناهکاران و کفار آماده کرده است، بنابراين يک مسلمان عاقل کسي است که هم به رحمت الهي اميدوار باشد و اين اميدواري منجر گردد که از گناهانش توبه کند، و هم بايد از عذاب الهي بترسد و اين ترس منجر گردد که عبادات و تکاليف شرعي خود را بخوبي و کامل انجام دهد و از گناه دوري ورزد، نه آنکه راه افراط يا تفريط را بپيمايد، چرا که هر دو مسير شيطان هستند و عاقبت آن جز ندامت چيزي نخواهد بود.
والله اعلم
وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين
سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت

Newer Posts Older Posts