۱۳۹۱/۵/۲

ابوبکرصدیق رابهتربشناسیم ازکیوان الهی

ابوبکر صدیق (رضی الله عنه) را بهتر بشناسیم

در این شکی نیستکه ابوبکر میان صحابه رتبه ارجمندی داشت، و بسبب حسن رفتار که با حسن رأی استقامت فوق العاده ای داشت، در نظر صحابه گرامی و طرف توجه و التفات مخصوص شده بود گذشته بر آن بصفات ستوده آراسته، و بکمال معنوی و اخلاق نیک پراسته بود، در مدت بسیار کم که دو سال و دو ماه خلافت نمود، ثابت شد که در امور سیاسی و کشور داری مهارت کامل داشت.
ابوبکر صدیق رضی الله عنه وقتی بخلافت رسید، که جز مدینه و جز عشایر واقع در مثلث مکه، طائف، مدینه بقیه از حکم اسلام خارج گشته و مدعیان نبوت، رؤسای متجاسر عشایر با استعداد از دشمنان خارجی توطئه حمله بمدینه و محو اساس دین اسلام را طرح کرده بودند، ابوبکر صدیق رضی الله عنه با قدرت ایمان و نبوغ کارایی جهاد اسلامی را شروع و تمام ماجراجویان داخلی را قلع و قمع نمود، و ایمان و امنیت کامل را اعاده و عربستان را به دریایی از ایمان و اخلاص و شور اسلامی مبدل نمود و در چندین حمله بخشهای مهمی از متصرفات ایران و روم را به زیر پرچم اسلام در آورد.

و از راه جهاد اسلامی، اسلامیت در حال احتضار را جان تازه بخشید، و برای جهانشمولی آنرا حرکت داد، با جمع کردن قرآن بشکل کتاب مکتوب و تأکید بر سنت رسول الله صل الله علیه وال وسلم حیات و حرکت اسلام را بیمه نمود.
فردوسی تحت تأثیر عظمت و ابهت سیدنا ابوبکر در تاریخ اسلام حدیثی را درباره ابوبکر صدیق ترجمه و به این عبارت سروده است:

که خورشید بعد از نبیین مِه
نتابید بر کس زبوبکر به

(ما طلعت الشمس و لا غربت علی احد بعد النبیین افضل من ابو بکر الصدیق).
پیامبر اسلام فرموده است: مال و ثروت هیچ کس مانند مال ابوبکر برایم نفع نداشته است.

سیدنا ابوبکر رضی الله عنه خدمات زیادی به اسلام کرد و برده های زیادی که مسلمان شده و تحت ظلم و ستم آقاهایشان قرار گرفته بودند مانند بلال خرید و آزاد کرد.

پیامبر صل الله علیه وال وسلم فرموده است: شما ای ابوبکر اولین کسی هستی از امت من که داخل بهشت می شوی. (امام ابو داود).

در مورد خدمات سیدنا ابوبکررضی الله عنه به اسلام و افضلیت او کلام زیاد است ولی عاقلان و منصفان را اشاره بس.

الله کجاست


دوست من يادت هست كه پرسيدي :الله كجاست؟

گفتم: الله آن بالاهاست.
و تو دوباره از من پرسيدي: پس چرا من او را نمي بينم و چرا از آن بالاها نمياد پايين تا همه او را ببينيم و با او دوست شويم و انس بگيريم.

پسرم اگر واقعاً مي خواهي الله را ببيني و با او حرف بزني و دوست بشوي پس به خودت بنگر،‌ به آدميان دور و برت به درختان و گياهان،‌به سنگها و سنگريزه ها،‌به كوهها و صخره ها،‌به ماه و خورشيد و ستارگان،‌به پرندگاني كه در آسمان در حال پروازند و ماهيهايي كه در درياها و اقيانوسها در حال شنا هستند تمام ذرات وجود هستي نشان و اثرالله هستند و نشاني او را به تو مي دهند.

دوست من اگر هم الله را با اين چشمان كوچك و زيبايت نديدي بدان كه او تو را مي بيند او صداي تو را مي شنود و به نجواها و دردهاي دلت گوش مي دهد و در هر حال و هر زمان و هر كجا او مراقب تو هست و يك لحظه هم تو را به خودت وا نمي گذارد او همه جا با تو هست او خيلي به تو نزديك است اگر به او فكر كني او را در كنار خودت مي يابي

دوست من گاهي برو به مسجد دلت،‌به محراب فكرت،‌انديشه و فكرت را به روكوع ببر،‌ پيشاني ذهنت را در خاك سجده بگذار و جان وجودت را به تشهد حضور بنشان و عقلت را با قنوت انديشيدن مشغول دار تا در اين عبادت به اوج در آيي، صعود كني،‌ پرواز كني،‌ جان از قفس سينه به بيرون پرواز كند در آن صورت واقعاً‌ الله را حس مي كني و او را در كنار خودت مي يابي..... آري دوست من حتماً‌ الله را مي يابي و او را مي بيني.
نویسنده : کیوان الهی
 

رمضان ماه میهمانی

 

رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در حدیثی به پنج برکت بسیار بزرگ ماه مبارک رمضان اشاره نموده است: «رمضان، ماهی مبارک به نزد شما آمده است که خداوند عزوجل روزهٔ آن را بر شما فرض گردانده است، در آن درهای آسمان باز می‌شود و درهای جهنم بسته می‌شود و شیاطین سرکش به زنجیر کشیده می‌شوند و خداوند در آن [ماه] شبی دارد که بهتر از هزار ماه است و هر که از خیر آن محروم شود حقیقتا محروم است» [به روایت امام احمد و نسائی؛ علامه آلبانی آن را صحیح دانسته است].
برکت نخست: «خداوند روزهٔ آن را بر شما فرض ساخته است…»:
ـ به سبب عظمت عبادت روزه، خداوند متعال آن را بر ما و بر جهانیان فرض نموده است. الله متعال فرموده است: {یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ} [بقره: ۱۸۳] یعنی: (ای کسانی که ایمان آورده‌اید روزه بر شما فرض گردید همانگونه که بر پیشینیان شما فرض گردیده بود، باشد که تقوا پیشه سازید).
و رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در حدیثی می‌فرماید: «الله متعال، یحیی بن زکریا را امر نمود تا به پنج مساله عمل نموده و بنی‌اسرائیل را به انجام آن‌ها امر نماید، اما نزدیک بود که وی در [ابلاغ آن] کندی کند پس عیسی (علیه السلام) به وی گفت: خداوند تو را به پنج سخن امر نموده که آن را انجام دهی و بنی اسرائیل را به انجام آن دستور دهی، پس یا خود آنان را امر می‌کنی یا من آنان را به آن فرمان خواهم داد. یحیی گفت: می‌ترسم اگر بر من سبقت گیری در زمین فرو روم یا آنکه مورد عذاب قرار گیرم، بنابراین مردم را در بیت المقدس جمع کرد و مسجد مملو از مردم شد و در گوشه‌های آن نشستند، پس گفت: خداوند مرا به پنج سخن امر نموده که به آن عمل نمایم و شما را به انجام آن‌ها امر کنم: نخست اینکه الله را عبادت کنید و چیزی را با وی شریک قرار ندهید و مثال کسی که به الله شرک می‌ورزد مانند کسی است که برده‌ای را با طلا یا نقره‌ای که از مال خودش است بخرد و به او بگوید: این خانهٔ من است و این کار من، کار کن و مزد آن را به من بده. برده کار می‌کرد اما مزد آن را به کسی غیر از آقای خود می‌داد! کدام یک از شما راضی می‌شود که برده‌اش اینگونه باشد؟ و الله شما را به نماز امر نموده است، پس هرگاه نماز گزاردید به این سو و آن سو توجه نکنید زیرا الله در نماز چهره‌اش را در مقابل چهرهٔ بنده‌اش قرار می‌دهد، تا وقتی که بنده به این سو و آن سو توجه نکند، و شما را به روزه امر می‌کنم زیرا مثال آن مانند مردی است که در میان گروهی قرار دارد و همراه وی کیسه‌ای است که در آن مُشک است و همهٔ آنان از وی یا بوی آن مشک خوششان می‌آید و همانا بوی روزه‌دار نزد خداوند از بوی مشک خوش‌تر است…» [به روایت احمد و ترمذی؛ علامه آلبانی آن را صحیح دانسته است].
ـ روزه یکی از ارکان دین است. پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: «اسلام بر پنج [رکن] بنا شده است: گواهی دادن به اینکه معبودی به حق جز الله نیست و اینکه محمد فرستادهٔ الله است، و برپا داشتن نماز، و دادن زکات، و حج، و روزهٔ رمضان» [متفق علیه] در این حدیث، پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ رمضان را از جملهٔ ارکان اسلام نام برده است.
ـ روزه از بهترین عبادت‌ها است: از ابوأمامة ـ رضی الله عنه ـ روایت است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ غزوه‌ای را تدارک می‌دید، به نزد وی آمدم و گفتم: ای رسول خداوند، برای من دعای شهادت کن. فرمود: «خداوندا آنان را سلامت بدار و غنیمت نصیبشان فرما» پس به غزوه رفتیم و به سلامت بازگشتیم و غنیمت به دست آوردیم. سپس به غزوه‌ای دیگر رفت، [باز] نزد وی آمدم و گفتم: ای رسول خدا! برایم دعای شهادت کن. فرمود: «خداوندا آنان را سلامت بدار و غنیمت نصیبشان گردان». به غزوه رفتیم و به سلامت بازگشتیم و غنیمت به دست آوردیم. سپس غزوه‌ای دیگر تدارک دید، نزد وی رفتم و گفتم: ای رسول خداوند، سه بار پشت سر هم نزد تو آمده‌ام و از تو خواسته‌ام که برایم دعا کنی تا خداوند شهادت نصیبم گرداند و شما فرمودید: «خداوندا آنان را به سلامت دار و غنمیت نصیبشان بگردان» و ما به غزا رفتیم و سالم ماندیم و غنیمت حاصل نمودیم، پس ای رسول خداوند مرا به کاری امر نما که به من سود رساند. ایشان ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمودند: «به روزه پایبند باش که آن، همانندی ندارد».
راوی می‌گوید: ابوامامه و خانواده‌اش آنقدر روزه می‌گرفتند که تقریبا هیچگاه در روز در خانهٔ ابوامامه دود [پخت و پز] دیده نمی‌شد و اگر روزی از خانه‌اش دودی مشاهده می‌شد مردم می‌دانستند که مهمان دارند! [به روایت احمد و نسائی و ابن حبان؛ شیخ آلبانی آن را صحیح دانسته است].
برکت دوم: «در آن [ماه] درهای آسمانی گشوده می‌شوند…»:
ـ در این ماه درهای «بهشت ـ رحمت خداوند» حقیقتا گشوده می‌شود. از ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ از رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ روایت است که فرمود: «هنگامی که رمضان در رسد درهای بهشت باز می‌شوند» [متفق علیه].
ـ این نعمتی بزرگ در این ماه است، زیرا درهای بهشت بسته‌اند و جز با کامل شدن نعمت خداوند گشوده نمی‌شوند چنانکه خداوند متعال فرموده است: {وَسِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرَاً حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا…} [زمر: ۷۳] یعنی: (و کسانی که تقوای پروردگارشان را پیشه ساخته‌اند گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند تا چون بدان رسند و درهاى آن [به رویشان] گشوده گردد…}
ـ خداوند متعال درهای بهشت را هنگامی بر بهشتیان می‌گشاید که آنان از پیامبران الوالعزم طلب شفاعت می‌کنند و همه از انجام آن عذر می‌خواهند تا آنکه به سوی خاتم آنان و سرور و بهترینشان ـ صلی الله علیه وسلم ـ راهنمایی می‌شوند که می‌فرماید: «آنگاه خواهم گفت: من این کار را انجام خواهم داد، پس برای دیدار با پروردگارم اجازه می‌خواهم و به من اجازه داده می‌شود و او به من ستایش‌هایی را الهام می‌کند که او را بدان حمد گویم که آن ستایش‌ها را اکنون به خاطر ندارم، پس او را به آن ستایش‌ها حمد می‌گویم و برایش به سجده می‌روم و خداوند می‌فرماید: ای محمد، سرت را بالا بگیر، و بگو که سخنت شنیده می‌شود، و بخواه که به تو عطا می‌شود، و شفاعت کن که شفاعت می‌شوی…» [متفق علیه]
ـ اینجاست که انسان ارزش باز شدن درهای بهشت در رمضان را درک خواهد کرد: رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: «هر که بترسد در آغاز شب به راه خواهد افتاد و هر که شبانه به راه افتد به منزل‌گاه خواهد رسید، آگاه باشید که کالای خداوند گرانبها است، آگاه باشید که کالای خداوند، بهشت است» [به روایت ترمذی و تصحیح علامه آلبانی].
ـ آن بهشت است… سرزمینی که صالحان این امت مشتاق آن بودند:
عمار بن یاسر ـ رضی الله عنهما ـ در روز نبرد یمامه در حالی که بر صخره‌ای ایستاده بود به صدای بلند فریاد می‌زد: «ای مسلمانان!… آیا از بهشت می‌گریزید؟! من عمار بن یاسرم، به سوی من بیایید…».
یقین انس بن نضر ـ رضی الله عنه ـ به آنجا رسیده بود که بوی بهشت را در جنگ اُحُد احساس کرد و گفت: «بوی بهشت را از آن سوی اُحُد احساس می‌کنم!».
و عمرو بن جموح ـ رضی الله عنه ـ حتی پس از آنکه خداوند به سبب پای لنگ وی او را از نبرد معاف ساخته بود برای شرکت در جنگ اصرار داشت و می‌گفت: «دوست دارم با همین پای لنگم در بهشت گام نهم».
و هنگامی که ابودرداء از بیماری رنج می‌برد یارانش به نزد او آمدند و گفتند: دلت چه می‌خواهد؟ گفت: «دلم بهشت می‌خواهد!».
ـ این است بهشت… خانهٔ کسانی که در شب‌های رمضان تلاش کنند و روزهای آن را روزه باشند و بندگانش را غذا دهند. رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرموده است: «در بهشت خانه‌هایی است که از داخل آن‌ها بیرونشان دیده می‌شود و از بیرون داخل آن‌ها دیده می‌شود و خداوند آن را برای کسانی آماده نموده است که [به گرسنگان] غذا دهند و سلام را افشا نمایند و شب در حالی که مردم خوابند نماز گزارند» [به روایت احمد و ابن حبان، آلبانی آن را حسن دانسته است].
برکت سوم: «و درهای آتش بسته می‌شود»:
ـ در این ماه درهای آتش حقیقتا بسته می‌شوند: از ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ روایت است که فرمودند: «هنگامی که رمضان فرا رسد درهای بهشت گشوده شده و درهای آتش (جهنم) بسته می‌شود و شیاطین به غُل و زنجیر کشیده می‌شوند» [متفق علیه].
ـ این نعمتی عظیم در این ماه است زیرا درهای آتش در طول سال بازند و بسته نمی‌شوند مگر در رمضان و خداوند متعال می‌فرماید: {وَسِیقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرَاً حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا} [زمر: ۷۱] یعنی: (و کسانی که کفر ورزیده‌اند گروه گروه به سوی آتش سوق داده می‌شوند و چون به آن رسند درهایش گشوده می‌شود…).
آن، آتش جهنم است…
آتشی که قسمت‌هایی از آن قسمت‌های دیگر را در هم می‌شکند، و رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ دربارهٔ آن می‌فرماید: «جهنم به من نشان داده شد و تا امروز منظره‌ای وحشتناک‌تر از آن ندیده‌ام» [متفق علیه].
و همچنین دربارهٔ آن فرموده است: «قسم به آنکه جان محمد به دست اوست، اگر شما آنچه من دیده‌ام را می‌دیدید بی‌شک کم می‌خندیدید و بسیار می‌گریستید» [به روایت مسلم].
آن، آتش جهنم است…
ـ آتشی که خوش‌گذارن‌ترین جهنمی از اهل دنیا را برای یک لحظه در آن غوطه می‌دهند و در اثر آن همهٔ خوشی‌هایی را که دیده است از یاد خواهد برد: رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید: «در روز قیامت خوش‌گذران‌ترین جهنمی از اهل دنیا را می‌آورند و او را یک بار در آتش غوطه می‌دهند، سپس به او گفته می‌شود: ای فرزند آدم، آیا هرگز خوشی‌ای دیده‌ای؟ آیا بر تو لذتی گذشته است؟ و او می‌گوید: نه ای پروردگار، به خدا سوگند!» [به روایت مسلم]
آتش جهنم…
آتشی که خداوند عذاب‌هایی را در آن برای اهل آن آماده کرده است… خداوند متعال می‌فرماید:
{هنگامی که غُل‌ها در گردنشان است و [در] زنجیرها کشیده می‌شوند} [غافر: ۷۱]
{و برای آنان گرزهایی آهنین است [تا به خود ضربه زنند]} [حج: ۲۱]
{هرگز چنین نیست! [آن آتش] زبانه می‌کشد (۱۵) و برکننده پوست است} [معارج: ۱۵-۱۶]
{و تو چه می‌دانی که «سَقَر» چیست (۲۷) نه باقی می‌گذارد و نه رها می‌کند (۲۸) پوست‌ها را سیاه می‌گرداند} [مدثر: ۲۷-۲۹]
{و تو چه دانی که آن چیست؟ (۱۰) آتشی سوزنده} [قارعه: ۱۰-۱۱]
آتش جهنم…
خانهٔ حسرت و پشیمانی و آه و فریاد:
{و چون عذاب را بینند پشیمانی خود را پنهان کنند و میان آنان به عدالت داوری شود و به آنانی ستمی نمی‌شود} [یونس: ۵۴]
{و چون آنان را در تنگنایی از آن به زنجیر کشیده بیندازند آنجاست که مرگ [خود] را می‌خواهند (۱۳) امروز یک بار هلاک خود را نخواهید و بسیار هلاک خود را بخواهید} [فرقان: ۱۳-۱۴]
{و آنان در آن [آتش] فریاد زنند: پروردگارا ما را بیرون آور تا [عمل] صالحی غیر آنچه می‌کردیم انجام دهیم} [فاطر: ۳۷]

{و [اهل جهنم] گفتند: اگر می‌شنیدیم یا تعقل می‌کردیم از یاران آتش نبودیم (۱۰) پس به گناه خود اقرار کردند و دور باشند اهل آتش [از رحمت خداوند!]} [مُلک: ۱۰-۱۱]
{گفتند: پروردگارا شقاوت ما بر ما چیره شد و ما گروهی گمراه بودیم (۱۰۶) پروردگارا ما را از آن بیرون آور پس اگر دوباره [به کارهای گذشته] بازگشتیم آنگاه ما ستمگریم (۱۰۷) [خداوند] فرمود: در آن گم شوید و با من سخن نگویید} [مومنون: ۱۰۶-۱۰۸]
{و [جهنمیان] صدا زدند: ای مالک (نگهبان جهنم) بگو تا پروردگارت ما را نابود سازد. می‌گوید: شما ماندگارید} [زخرف: ۷۷]
{به آن وارد شوید پس چه صبر پیشه کنید و چه صبر نکنید بر شما یکسان است، تنها به آنچه می‌کردید جزا داده می‌شوید} [طور: ۱۶]
{روزی که چهره‌هایشان در آتش زیر و رو می‌شود می‌گویند: ای کاش از الله اطاعت می‌کردیم و [ای کاش] از پیامبر اطاعت می‌کردیم (۶۶) و گفتند: پروردگارا ما از سران و بزرگانمان اطاعت نمودیم پس آنان ما را گمراه ساختند (۶۷) پروردگارا به آنان دو برابر عذاب ده و لعنشان کن، لعنتی بزرگ} [احزاب: ۶۶-۶۸]
و رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: «جهنمیان آنقدر می‌گریند که اگر کشتی‌ها را در اشک‌هایشان جریان دهند، به جریان می‌افتند، و آنان خون می‌گریند» [به روایت حاکم؛ علامه آلبانی آن را حسن دانسته است].
برکت چهارم: «و در آن شیاطین سرکش به غل و زنجیر کشیده می‌شوند…»:
ـ این نعمتی است بزرگ که خداوند به واسطهٔ آن در این ماه مبارک بر بندگانش منت می‌نهد: از ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ روایت است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «هنگامی که رمضان در رسد درهای بهشت گشوده شده و درهای آتش بسته می‌شود و شیاطین به غل و زنجیر کشیده می‌شوند» [متفق علیه].
ـ نعمت زندانی شدن کسی که دشمنی و نیرنگ و نبرد او علیه انسان‌ها بسیار شدید است: خداوند متعال سخن وی را چنین حکایت می‌کند: {[ابلیس] گفت: به سبب آنچه مرا گمراه ساختی بر سر راه راست تو برای [فریب] آنان خواهم نشست (۱۶) سپس از روبرو و از پشت سرشان و از سمت راست و از سمت چپشان خواهم آمد و بیشترشان را شکرگزار نخواهی یافت} [اعراف: ۱۶-۱۷] و در جای دیگری می‌گوید: {به عزت تو سوگند که همهٔ آنان را از راه به در خواهم کرد} [ص: ۸۲] و خداوند متعال دربارهٔ او می‌فرماید: {همانا شیطان دشمن شماست پس او را دشمن بگیرید} [فاطر: ۶].
ـ نعمت زندانی شدن کسی که در نیرنگ زیاده‌روی نموده و از حیله و مکر بهره جست و برای پدر و مادر ما به دروغ چنین سوگند یاد کرد که خیرخواه آنان است: {پس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از عورتهایشان برایشان پوشیده مانده بود براى آنان نمایان گرداند و گفت پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرد جز [برای] آنکه [مبادا] دو فرشته گردید یا از [زمره] جاودانان شوید (۲۱) و برای آن دو سوگند یاد کرد که من خیرخواه شمایم (۲۱) پس آن دو را با فریب به سقوط کشانید} [اعراف: ۲۰-۲۱].
ـ نعمت زندانی شدن کسی که کفر را برای انسان زینت می‌دهد و او را وعدهٔ دروغ می‌دهد و به آرزوهای دور و دراز می‌کشاند: خداوند متعال می‌فرماید: {به مانند شیطان آنگاه که به انسان گفت: کفر بورز، پس همین که کفر ورزید گفت: من از تو بیزارم من از الله پروردگار جهانیان می‌ترسم} [حشر: ۱۶].
ـ نعمت زندانی شدن کسی که رابطهٔ مردم را با یکدیگر بر هم زده و در میان آنان شر و بدی می‌اندازد: {و به بندگانم بگو آن سخنی را که بهتر است بگویند. همانا شیطان میانشان را به هم می‌زند. همانا شیطان برای انسان دشمنی آشکار است} [اسراء: ۵۳].
برکت پنجم: «خداوند در آن شبی دارد که بهتر از هزار ماه است…»:
خداوند متعال می‌فرماید: {ما آن را در شب قدر نازل کردیم (۱) و چه چیز تو را از شب قدر آگاه ساخت؟ (۲) شب قدر بهتر از هزار ماه است (۳) در آن [شب] فرشتگان به همراه جبرئیل به اذن پروردگارشان برای هر کاری [که مقرر است] فرود آیند (۴) [آن شب] تا دم صبح، صلح و سلام است} [قدر: ۱-۵] آن شب که محل حضور فرشتگان است بسیار پربرکت است.
آن، شبِ هدایا و عطایای پروردگار کریم و بخشنده است، از جمله:
ـ هر کس از روی ایمان و احتسابِ اجر، آن را به قیام و نماز زنده بدارد برای گناهان گذشته‌اش مورد آمرزش قرار می‌گیرد: پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: «هرکه شب قدر را از روی ایمان و احتساب [به نماز] بایستد گناهان گذشته‌اش آمرزیده می‌شود، و هرکس رمضان را از روی ایمان و احتساب روزه گیرد گناهان گذشته‌اش آمرزیده می‌شود» [به روایت بخاری و مسلم].
- تعداد زیاد فرشتگانی که در این شب به زمین فرود می‌آیند: رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ می‌فرماید: «شب قدر شب بیست و هفتم یا بیست و نهم [رمضان] است. همانا تعداد فرشتگان در آن شب بیشتر از تعداد ریگ‌ها است» [به روایت امام احمد؛ شیخ آلبانی آن را حسن دانسته است].
ـ این شب تا طلوع فجر برای مومنان اهل دنیا صلح و سلام و آرامش است: مجاهد ـ رحمه الله ـ می‌گوید: «{سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ} سلام، یعنی در این شب درد و بیماری رخ نمی‌دهد یا آنکه شیطانی نمی‌تواند در آن زیانی وارد سازد».
ـ سلف این امت برای شب قدر اهمیت بسیاری قائل بودند. ثابت بنانی در شبی که امید داشت شب قدر باشد بهترین لباسش را می‌پوشید و عطر می‌زد و مسجد را معطر می‌ساخت.

خداوندا، بهترین عبادت را در این ماه نصیب ما گردان.

محافظت برسنت وآداب ان

باب محافظت برسنت و آداب آن و نهی از بدعت و کارهای نو پدید
قال الله تعالی: وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا(الحشر/7)
انچه را پیامبر برای شما می اورد بگیرید و از هرچه شما را منع کرد دوری کنید.
وقال الله تعالی: قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ (ال عمران /31)
(ای پیامبر) بگو: اگر شما خداوند را دوست دارید مرا پیروی کنید تا خداوند نیز شما را دوست بدارد و گناهان شما را بیامرزد.
وقال الله تعالی: لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الآخِرَ(الاحزاب 21)
همانا اخلاق پیامبر برای کسانیکه به رحمت خدا و روز اخرت امید دارند الگوی نیک است.
و قال الله تعالی: فَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا (النسا/65)
نه چنین نیست به خدای تو سوگند ایمان نخواهند داشت تا اینکه در مورد مشاجرات و اختلافات میان خود تورا قاضی و داور قرار دهند و نسبت به حکم تو در درون خود هیچگونه ناراحتی و ملال نداشته باشند و کاملا تسلیم قضاوت و حکم تو باشند.
و قال الله تعالی: فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ (النسا/59)
اگر در چیزی اختلاف پیدا کردید انرا به خدا و پیامبرش بازگردانید.
و قال الله تعالی: إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (النور/51)
مومنان وقتیکه بسوی خدا و پیامبرش فرا خوانده شوند تا پیامبر در میان انها حکم کند سخنشان تنها اینست که میگویند شنیدیم و اطاعت کردیم انها درستکار هستند
و قال الله تعالی: مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ (النسا/80)
کسیکه پیامبر را اطاعت کند قطعاً خدا را اطاعت کرده است.
از حضرت عایشه رضی الله عنها روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: کسیکه در این کارما(اسلام و دستورات آن) چیز تازه ای ایجاد کند که از ان نباشد مردود است.
از جابر رض روایت شده است که گفت: پیامبر صلی الله علیه وسلم در حین خطبه خواندن چشمانش سرخ میشد و صدایش بالا میگرفت و خشمش شدید میشد چنان که گویی ترساننده ی (دیده بان) لشکر است و انها از نزدیک شدن لشکر دشمن میترساند و میگوید: مواظب باشید صبح بر شما فرود آمد ، دشمن ، شام برشما حمله ور شد و در چنین حالی میفرمود: من مبعوث شدم در حالیکه فاصله ام با قیامت مثل این دوتاست، و دو انگشت سبابه وسطی را در کنار هم باهم نشان میداد و میفرمود: بهترین سخن کتاب خدا و بهترین راه ، راه محمد صلی الله علیه وسلم است و بدترین کارها امور تازه وارد در دین است و هر بدعتی مخالف قران و سنت گمراهی است فرمودند: من نسبت به هر مومنی از نفس خودش برتر و شایسته تر هستیم هرکس بمیرد و مالی را به جا بگذارد ان مال مربوط به بازماندگان و وارثان اوست هرکس بمیرد و قرض و یازن و فرزندی را به جا بگذارد سرپرستی عیال و فرزندان او و ادای قرضش بر عهده ی من است.
از ابوهریره رض روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: مرا با همان دستورات و وظایفی که برای شما گذاشته ام بگذارید به حقیقت انچه که امتهای پیش از شما را هلاک و نابود گردانید زیاد سوال کردن و مخالفت انان با پیامبران خود بود پس هرگاه شمارااز چیزی نهی کردم از ان دوری کنید وچون فرمان انجام دادن کاری را به شما دادم هرقدر میتوانید انجام دهید.
ودر روایتی دیگر از ابوهریره رض امده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: تمام امت من داخل بهشت میشوند جز کسی که ابا کند؟ گفتند: ای رسول خدا! وچه کسی از وارد شدن به بهشت ابا میکند؟ فرمودند: کسیکه مرا اطاعت کند داخل بهشت میشود و کسیکه از من سرپیچی کند ابا کرده است.
از عابس بن ربیعه روایت شده است که گفت حضرت عمربن خطاب رضی الله عنه را دیدم که حجرالاسود را میبوسید و میگفت: میدانم که تو سنگ هستی و نفع و ضرر نمیرسانی و اگر پیامبر صلی الله علیه وسلم را ندیده بودم که تو را میبوسید هرگز تورا نمیبوسید

هدیه ومهمان نوازی

هديه و مهمان نوازي

بشر، يك سري نيازهاي عاطفي و خواسته‌هاي دروني دارد كه جامعه، خانواده و خانه، هميشه به آنها نيازمند است. يكي از اين امور كه دلها را به يكديگر نزديك مي‌نمايد و كينه‌ها را ذوب مي‌كند، هديه است.

عايشهل مي گويد: نبي اكرم(صلي الله عليه وسلم)  هديه را مي‌پذيرفت و به هديه كننده، در عوض آن، پاداش مي‌داد. [روايت بخاری]

بايد دانست كه هديه دادن و نیز تشكر كردن از كسي كه هديه ميدهد، دليل سخاي قلب و پاكي اوست. همچنين قابل يادآوري است كه سخاوت، يكي از ويژگيهاي اخلاقي پيامبران به شمار مي‌رود و پيامبر ما در اين ميدان از ديگران، سبقت گرفته است. مگر نه اینکه فرموده است: «هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، مهمانش را گرامي بدارد. جايزه اش يك روز است و مهمانيش سه روز؛ و بعد از آن، صدقه محسوب مي‌شود و براي مهمان هم جايز نيست كه به اندازه‌اي نزد ميزبان بماند كه او را به تنگ آورد». [روايت بخاری]

سوگند به خدا كه كره زمين، حجاز و شبه جزيره عربستان، بلكه تمام دنيا، اخلاق و صفاتي بالاتر از اخلاق نبي اكرم(صلي الله عليه وسلم)  به خود نديده‌اند.

اينك چشمانت را با مشاهده يكی از حركات نبي اكرم(صلي الله عليه وسلم)  ـ كه پدر و مادرم فدايش باد ـ سرمه كن؛ سهل بن سعد(رضي الله عنه) مي‌گويد: يك زن، پارچه اي خدمت نبي اكرم(صلي الله عليه وسلم)  آورد و گفت: اين را با دستان خود بافته ام تا به تو هديه دهم. رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) كه به آن نياز داشت، آن را برداشت؛ سپس در حالي كه آن را به عنوان ازار (شلوار) پوشيده بود، نزد ما آمد. شخصي گفت: چقدر زيبا است! آن را به من هديه بده. فرمود: خوب است! آنگاه نبي اكرم(صلي الله عليه وسلم)  در مجلس نشست، اما پس از بازگشت (به خانه) آن را پيچيد و براي آن مرد فرستاد. مردم به او گفتند: كار خوبي نكردي! پيامبر اكرم(صلي الله عليه وسلم) آن را پوشيده بود و به آن نياز داشت و با علم به اينكه رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) درخواست هيچ سائلي را رد نمي‌كند، باز هم آن را درخواست نمودي! آن مرد گفت: به خدا سوگند كه آن را براي پوشيدن طلب نكردم. بلكه از آن جهت طلب نمودم كه كفنم باشد.

سهل(رضي الله عنه) مي‌گويد: سرانجام آن مرد در همان پارچه، كفن گرديد. [روايت بخاری]

آري! از اخلاق كسي كه خداوند او را برگزيده، تحت نظارت خويش به تربيت او پرداخته و به عنوان الگو براي مردم معرفي كرده است، تعجب نكنيد.

رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) در زمینه سخاوت، شگفتي مي‌آفريند. حكيم بن حزام(رضي الله عنه) مي‌گويد: از رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) (چیزی) طلب كردم؛ به من عنايت فرمود؛ دوباره طلب كردم، باز هم عنايت فرمود؛ براي بار سوم طلب كردم؛ اين بار نيز عنايت كرد و فرمود: «اي حكيم! اين مال، سرسبز و شيرين (خوشایند) است؛ هر كس با سخاوت نفس آن را بگيرد، برايش در آن بركت عنايت مي‌شود و هر كس با زور و طمع بگيرد، برايش در آن، بركت عنايت نمي‌شود و مانند كسي مي‌گردد كه مي‌خورد و سير نمي‌شود؛ بايد بدانيد كه دستِ دهنده، از دست گيرنده بهتر است». [روايت بخاری و مسلم]

جابر(رضي الله عنه) مي‌گويد: هرگز چيزي از رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) در خواست نكردند كه بگويد: نه. [روايت بخاري]

رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) با اين همه سخاوت و بخشش مالي، از نظر اخلاقي و برخورد خوب با مردم و محبت صادقانه با ديگران، بي نظير بود.

همواره تبسم بر لبانش نشسته بود و با تمام همنشينانش تبسم ميفرمود. از اینرو هر يك از يارانش فكر مي‌كرد كه او، محبوبترين فرد در قلب پيامبر(صلي الله عليه وسلم)  است.

جرير بن عبدالله رضي الله عنه مي‌گويد: هيچكس را نديدم كه بيشتر از
رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) تبسم نمايد.
[روايت ترمذی]

انس بن مالک، خادم رسول الله(صلي الله عليه وسلم) صفات بزرگي براي آن حضرت (صلي الله عليه وسلم) بيان نموده است كه نمي‌توان برخي از آنها را در يك فرد و يا همه آنها را در مجموعه‌اي از افراد سراغ داشت. او مي‌گويد: رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) از همه مردم مهربانتر بود؛ هرگاه فردي از ايشان چيزي ميپرسيد، به سخنان آن شخص گوش فرا مي‌داد و تا هنگامي كه آن شخص، بر نمي‌گشت و نمي‌رفت، آن حضرت (صلي الله عليه وسلم) با او مي‌ماند. همچنين هر كس، دست مباركش را مي‌گرفت، دستش را در اختيارش مي‌گذاشت. وتا زماني كه خود شخص، دستش را بيرون نمي‌كشيد، آن حضرت (صلي الله عليه وسلم) دست مباركش را از دست او بيرون نمي‌كشيد. [روايت ابونعیم در الدلائل]

با اين همه مهمان نوازي و مهرباني و سخاوت، در عين حال، هنگام نياز، شفقت به امت را فراموش نمي‌كرد؛ از اينرو ملاحظه مي‌كنيم كه هنگام ديدن منكر، نهي از منكر مي‌كرد و منكر را نمي‌پذيرفت.

ابن عباس رضي الله عنهما مي‌گويد: رسول خدا (صلي الله عليه وسلم) يك انگشتر طلا در دست شخصي ديد، آن را از دستش بيرون آورد و انداخت و فرمود: «آيا يكي از شما اخگري از آتش را قصد مي‌كند و آن را در دستش مي‌گذارد»؟ [روايت مسلم].

اللهم بلغنا رمضان

پيامبر اکرم – صلي الله عليه و سلم – 13 سال تمام در مکه در جسدهاي بيروح و کالبدهاي خموش و تار بت تراشان مشرک نفس توحيد و ايمان و اخلاق و خداشناسي و يکتاپرستي دميد. پس از اينکه مؤمنان بدان درجه از تعالي رسيدند که بتوانند از براي خداوند يکتا جان و مال و شهر و ديار و خانه و کاشانه خود را رها کرده، با توکل بر ذات پاک يکتا سوار بر ريگزارهاي سوزان گرسنه و تشنه از زير تيغ جلادان خون آشام بسوي شهري مجهول و مسيري تار فرار کنند، و در عبادت و بندگي مثالي از وارستگي گردند، در ماه شعبان سال دوم پس از هجرت، روزه ماه مبارک رمضان از جانب حق متعال بر مسلمانان فرض شد.

مدرسه اي در جهاد با نفس و خودسازي، و سکوي پرتابي سريع بسوي خداوند ذي الجلال..

از آنجا که سرور رسولان و خاتم پيامبران بيش از هر بشري از ارزش و جايگاه رمضان آگاه بود، با فروغ هلال ماه رجب، - يعني درست دو ماه قبل از رمضان – دست نيايش و زاري بسوي پروردگار يکتا دراز کرده، اشک تمنا و بندگي برگونههاي مبارک جاري ميشد و از اعماق قلب دعا ميکرد: اللهم بارک لنا في رجب و شعبان، و بلغنا رمضان

آري

پيامبر حق و رسول هدايت و شيفته ديدار پروردگار از ذات پاک يکتا طول عمري ميخواهد تا لطافت و جمال وجلال رمضان را به آغوش کشد، و در فضاي ملکوتي رمضان بيش از پيش به خدايش نزديک، و در نزد او عزيزتر شود.

رمضان آمده تا ما را آلايش دهد و از پستيها و زشتيهاي اخلاقي و عادات زننده، و رفتار و گفتار سوء پاک ساخته بسوي پرهيزکاري و تقوا سوق دهد.

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» ﴿البقرة: ١٨٣﴾

{اى اهل ايمان! روزه بر شما واجب شد چنان كه بر امّت‌هاى گذشته واجب شده بود، باشد كه پرهيزكار شويد}
رمضان بر خلاف آنچه بسياري از مردمان درک نميکنند ماه استراحت دستگاه گوارش است. ماهي که با تنظيم سيستم گوارشي روح و روان انسان را تعالي ميبخشد.

رمضان با عهد و پيمانهايي با خود و يا با گذاشتن سنگ بناي برخي برنامههاي سازنده تحقق مييابد.

برنامههايي براي تلاوت و زيستن با قرآن. در رحاب قرآن خود و خداي خود را شناختن. برنامههاي براي دعا و ذکر و نيايش و راز و نياز با پروردگار خالق، برنامههاي براي شناختن پيامبر و پيک بيمثال آسمان؛ حضرت رسول خاتم محمد مصطفي – صلي الله عليه و سلم -. برنامههايي براي دعوت و گوشزد کردن ديگران به روش و مرام درست زندگي و بازداشتن فرد و ديگران از بديها و تشويق به کارها و گفتارهاي نيک. برنامههايي براي رسيدن به بيبضاعتان و تنگ دستان.

چه اين سيماي واقعي مؤمنان است:

«. كُنتُمْ خَيْرَ‌ أُمَّةٍ أُخْرِ‌جَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُ‌ونَ بِالْمَعْرُ‌وفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ‌ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرً‌ا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُ‌هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿آل عمران: ١١٠﴾».

{شما بهترين امتي هستيد که [براي اصلاح جوامع انساني] پديدار شده ايد، به کار شايسته و پسنديده فرمان مي دهيد و از کار ناپسند و زشت بازمي داريد، و [از روي تحقيق، معرفت، صدق و اخلاص] به خدا ايمان مي آوريد. و اگر اهل کتاب ايمان مي آوردند قطعاً براي آنان بهتر بود؛ برخي از آنان مؤمن [به قرآن و پيامبرند] و بيشترشان فاسقند.}.

تصميم جدي در دست کشيدن از همه گناهان و زشتيها وعادتهاي بد و توبه و بازگشت بسوي پروردگار يکتا:

«...وَتُوبُوا إِلَى اللَّـهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿النور/٣١﴾»

{اى مؤمنان، همگان به درگاه خدا توبه كنيد، باشد كه رستگار گرديد}.

رمضان در راه است و ما در شوق ديدار آن لحظه شمار..

در مدرسه رمضان مؤمن چگونگي شکر نعمت و سپاس پروردگار بر فضل و کرمش را ميآموزد. در مکتب رمضان مؤمن سعي ميکند از صفتهاي بيمنتهاي کمال الهي بويي ببرد. سخاوت و گذشت و ايثار و شفقت بر زير دستان ميآموزد. معنا و مفهوم بندگي را دريافته از عبادت الهي لذت ميبرد. صفتهاي فرعونيگري و خودخواهي، و نفسپرستي و خود ستايي در او ضعيف ميگردند.

و او خود را براي ساختار جديد و انساني بکلي تغيير يافته آماده ميسازد. تا با نيروي برگرفته از رمضان سالي ديگر را با روحيه خوشبختي، و تلاش و همتي سازنده شروع کند.

اللهم بارک لنا في رجب و شعبان، و بلغنا رمضان..

Newer Posts Older Posts