۱۳۹۱/۵/۲۳

دعاکردن

أسماء رحیمی
کلمه‌ی دعا ومشتقات آن بیش از 200 بار در قرآن آمده است . از نظر لغوی دعا از ریشه ی دَعوَ و به معنی خواندن ، خواستن، استمداد طلبیدن،صدا زدن و به یاری طلبیدن است.
در اصطلاح نیز به معنای یاد صفات جلال وجمال الهی وگفتگوی با حق تعالی ودر خواست حل مشکلات وطلب حاجت از درگاه اوست .
جلوه های ایمان به خدا به صوَر مختلف در زندگی روزمره ی انسان مؤمن نمود پیدا می کند دعا ونیایش ، توکّل ، صبر ، نماز وروزه وسایر اعمال نیک پس عبادات از جمله ی این صوَر می باشند وهر کدام گونه ای از تجلی ایمان به خداوند در زندگی ماست . دعا ذکر خداست وذکرخدا تنها آرامش دلهاست.«ألا بِذکرِ اللّه تطمئنَّ القلوبُ.» (28/رعد) دعا درخواست آمرزش ورحمت و برآوردن نیازها از خداوند متعال است وجزءِ عبادتهایی است که موجب خشنودی او میشود.

چرا باید دعا کنیم؟
دعا دردین مبین اسلام جایگاه بس ویژه و والایی دارد و از راه های مهم ارتباط با خالق معرفی شده است که برای انسان آرامش وآسایش تن وروان را به دنبال دارد، طوری که میتواند از این طریق با یگانه معبودش راز ونیاز کند ونیاز هایش را نزد خدایش ببرد واز اوطلب استغفار وکمک نماید واو را با اسماء وصفات ربّانیش بخواند واشک ندامت برگناهان بریزد و ازخدا بخواهد که او را درآغوش رحمت ومهربانی خویش بگیرد وبه او آرامش عطا فرماید . چراکه خود بندگانش را فرا خوانده وآنها را دعوت به این کار کرده است ، آن جا که می فرماید:
‏ وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ ‏186/بقرة
یعنی: «وهنگامی که بندگان من از تو درباره ی من بپرسند ، من نزدیکم ودعای دعاکنندگان را هنگامی که مرا بخواند ، پاسخ میگویم پس آنان هم دعوت مرا بپذیرند وبه من ایمان بیاورند تا آنان راه یابند.»
در خواست آمرزش ورحمت وبرآوردن نیازها
تمام موجودات هستی به ذات آفریدگار نیاز دارند ، حال آنکه او از همه بی نیاز است-والله الغنیُّ و أنتمُ الفقراء_ پس باید نیاز خود را نزد چنین بی نیازی ببریم وبر او توکل نماییم ، با اخلاص از او بخواهیم وبه غیر او تکیه نداشته باشیم . دعاکننده باید مضطر شده باشد واز درهای دیگر – غیر از خدا – نا امید باشد.
خداوند متعال میفرماید : «أمَن یُجیبُ المضطرَّ إذا دَعاهُ» 62(/النمل) یعنی : «یا کیست آن کسی که درمانده را (چون وی را بخواند) اجابت میکند وگرفتاری را برطرف میگرداند .»
علّت اصلی دعا ، خلأ روانی واضطرار است به گونه ای که انسان چنان در اضطرار وناچاری قرار میگیرد که ناگهان دستهایش بالا میرود.
دعا ضد غرور وخود ستایی وتمام صفات منفی وجود میباشد وراه نجاتی برای رهایی از بند تخیّلات وفریب های نفسانی است . دعا همانند کشتی ای است که سوارش را از غرق شدن در دریا حفاظت میکند و او را به ساحل می رساند، دعا دشمن تنهایی وترس واندوه است ،دعا مسکن دردهاست وروان انسان را پالایش میدهد .
دعا مانند کلیدی است که میتوان به وسیله ی آن در بسته را باز کرد ولذتی معنوی است که قلب را صیقل میدهد ودل های شکسته را التیام میبخشد ودرهای لطف خداوند را به رویمان می گشاید.
دعا کردن سه حالت : تخلیه ، تزکیه (پاکی ) وتجلیه (روشنایی) را برای قلب وروح به ارمغان میآورد.
بر روانشناسان نیز ثابت شده است که نیروی ایمان در سلامت جسم وروان فرد تأثیر می گذارد وبه انسانها برای داشتن زندگی طولانی تر وسرشار از سلامتی کمک میکند ومعتقدند آن کس که دعا میکند اجازه میدهد تا تنش ها واضطراب ها واسترس های درونی اش تخلیه شوند وبدین وسیله است كه به آرامش دست می یابد.
زمانی که انسان کسی را با قدرت عظیم وبی نهایتش در اختیار داشته باشد که به راحتی بتواند با او صحبت کند و به درگاهش التماس وزاری كرده وبه گناهان واشتباهات خود اعتراف کند خیلی راحت تر می تواند روح سرکش خود را تخلیه وآرام سازد.
دعا حتی بیشتر از آرامش است چون راهی برای برقراری ارتباط با یگانه خالق هستی است. خدا خود بندگانش را اینطور خلق کرده است که نیاز داشته باشند همواره به طریقی با او در ارتباط باشند وچه راهی بهتر از دعا کردن؟
خداوند به تک تک مخلوقاتش علاقه دارد وبرای آنها ارزش قائل میباشد ومنتظر است تا صدای بندگانش را بشنود وبه آنها پاسخ دهد، به شرطی که دعا با ایمان واعتقاد کامل انجام گیرد ، زیرا تکرار وِردها حتی به طور مکرّر بدون اعتقاد به آن هیچ فایده ای در بر نخواهد داشت .خداوند در کلام گهر بارش می فرماید : «اُدعونی أستجب لکُم» (60/غافر)
یعنی: مرا بخوانید تا شما را استجابت کنم ». پس باید این خواستن همراه با باور قلبی به این باشد که خداوند صدایمان را می شنود وقادر بر اجابت دعای ماست.
ما ازطریق دعا نیرو می گیریم وبه خداوند متصل می شویم اوست که حزن واندوه را ا زما میگیرد وشادی وخوشحالی را به قلبها ی ما هدیه می کند.
خداوند مشتاق است تا با تک تک انسانها ارتباط برقرار کند ، امّا متأسفانه خود خواهی ها وطغیان ها ی سرکش وسمج درونمان، مانع رسیدن ما به او میشود واین ما هستیم که باید این پل ارتباط را هر روز بیش از روز گذشته محکم تر سازیم . ما دعا می کنیم تا خداوند کنترل امور زندگیمان را در دست گیرد ودر تمام شرایط یاورمان باشد. ما آفریده شده ایم تا با خداوند راز ونیاز کنیم وفقط از این طریق معنای حقیقی زندگی را در می یابیم وزندگی خود را پوچ وبی ارزش تلقی نخواهیم کرد .
خداوند دعا را مقرر کرده است تا ما را به سمت خودش رهنمون سازد. روانشناسی می گوید :«اگر قلبتان را به روی خداوند باز کنید وهر روز از او تقاضای کمک ویاری کنید واز او بخواهید تا شما را در مراحل زندگی راهنمایی کند ، این کار زندگی شما را دگرگون میسازد»
دكترالکسیس کارل ، برنده ی جایزه ی نوبل در کتاب نیایش مینویسد : همانطور که آدمی به آب وغذا محتاج است ، به دعا ونیایش نیز نیازمند می باشد. چه داستانها از افرادی که در شرایط بحرانی قرار داشتند ودست نیاز به درگاه خداوند بلند کرده و در نهایت به مقصود رسیده اند را شنیده ایم. چه باور کنیم وچه آن را به دست فراموشی بسپاریم، نیروی دعا حقیقت دارد ودر زندگی عینی شاهد آن خواهیم بود.
اثبات علمی تأثیر گذاری دعا :
دکتر میتو، پروفسور پزشکی دانشگاه جورج تاون در واشنگتن معتقد است که دعا بسیار مؤثر است . اوتحقیقاتی را ارائه میدهد که درآن مشخص شده است افرادی که دعا ونماز میخوانند کمتر مریض وبیمار می شوند وسریعتر از اعمال جراحی وسایر بیماریها بهبود می یابند وخیلی راحتتر میتوانند با مشکل وبیماری خود کنار آیند.
آزمایشات نشان داده است که دعا ونیایش بر مواردی همچون فشار خون بالا ، زخم ها وحملات قلبی ، سردرد واضطراب و... تأثیر گذار است .همچنین نتیجه ی آزمایشات بسیاری نشان داده است که بیمارانی که برای آنها دعا شده بود کمتر به آنتی بیوتیک ها احتیاج پیدا کرده اند ویا کمتر جان سپرده اند .
اینکه فردی که دعا میکند پیش کسی باشد که دعا برایش خوانده میشود یا نه ، تأثیر ی در قدرت دعا ندارد.
افراد زیادی را (حتی در اینترنت هم میتوانید پیدا کنید)که خود را نیازمند دعای شما اعلام کرده اند که من نیز یکی از اینها را درصندوق ایمیل خود دریافت کردم عنوان نامه این بود ( برای یک مادر سرطانی دعا کنید) بدون اینکه این مادر معرفی واشاره به مکان زندگیش شده باشد. در تحقیقی دیگر نیز موضوع تحقیق در قفسی گذاشته شده بود واطراف آن با انواع نیروهای الکترومگنتیک پوشیده شده اما تأثیر دعا همچنان ازآن عبور کرد برخی می گویند نیروی شفا بخشی از دور که دقیقا نمی دانند که چطور عمل میکند از طریق یک انرژی نافذ اما نامشخص به فرد نیازمند صورت میگیرد برخی نیز مثل دوسی معتقد است که علم فیزیک کوانتوم میتواند دراین زمینه نقش داشته باشد .

محبت الله دردل فرزندان


چگونه محبت خداوند را در دل فرزندمان قرار دهیم؟
در این مقاله سخنان ما خطاب به پدران و مادران خواهد بود، که چگونه محبت خداوند را قلب فرزندانمان قرار دهیم؟ چگونه خدا را به کودکانمان معرفی می کنیم.؟ چه تصوری باید در رویای کودکانه ایجاد نمود تا أنها در همراه با رشد خدا را بهتر بشناسند؟
1-  قبل از تولد
در مرحله نخست لازم است این را بدانیم که مادر بایستی این کار را از دوران حاملگی فراهم نماید، در دوران بارداری مادر هر چه قدر با تقواتر باشد، و به ذکر خداوند و قرائت قرآن مشغول شود، مسلما این قرب الهی بر جنین نیز تأثیر گذار است، و این طفل بعد از تولد گرایش وی به خداشناسی و دوستی با خداوند بیشتر خواهد بود.
در عصری که ما در آن واقع هستیم دانشمندان با تحقیقاتی که انجام داده اند به این نتیجه رسیدند که جنین از نظر روحی و روانی به مادر وابستگی شدید دارد، همراه با وی خوشحال می شود، و همراه با ناراحت و اندوهگین می شود،مسلما مادرانی که در دوران حاملگی مرتکب فساد یا تبهکاری می شوند، وضعیت روانی آنها بر جنین تأثیر گذار خواهد بود.
2- بعد از تولد تا سنین دو سالگی
یک کودک بعد از تولد و در دوران شیر خاورگی بیشتر تأثیر را از اطراف خویش می پذیرد، حتی بیشتر از یک جوان بالغ، چون ذهن آنها مانند یک صفحۀ سفید است که آماده برای نوشتن است، همین گونه کودکان نیز در این دوره آمادگی برای پذیرش اخلاقیات مثبت و منفی دارند، هر نقشی که در این صفحه سفید ایجاد کنیم پاک کردن آن وقت گیر و مشکل است.
به همین جهت بهتر است در این دوران کودکان را با صداهای دلنشین قرآن و اذکارهای صباح و مساء و تکبیر و تهلیل و سبحان الله وابسته نماییم تا این صوتها در روح و روان آنها نقش بندد.
با رشد کودک و توجه او به الفاظ و صوتها، نام الله را به وی یاد می دهیم، آن را زیاد تکرار می کنیم، مثلا هنگام بلند شدن یا الله می گوییم، تا توجه نوزاد را به حرکات جذب کنیم، سعی کنیم دست کودکان را گرفته و بگوییم یا رب، یا الله؛ خصوصا هنگامی که او را بلند می کنیم، به الله استعانت جسته و می گوییم: یا الله، یا معین.
سعی می کنیم در اولین مرحله که نوزاد قدرت سخن گفتن پیدا می کند شهادتین و بعضی از اذکار شرعی به وی یاد دهیم.
3- از دو تا سه سالگی
در این دوره کودک ذهنش بازتر خواهد بود، سعی خواهیم نمود تا سوره های کوچک مانند سوره فاتحه و عصر و کوثر و غیره را حفظ نمایند. مقدار آن بر اساس قدرت حفظ کودک متغیر می باشد، همچنین بعضی شعرها مانند اشعار کتاب من مسلمانم را به آنها می آموزیم تا حفظ نمایند.
هر چه قدر بزرگتر و قدرت درکش بالاتر می رود، خداوند را بیشتر به او می شناسانیم، به او یاد می دهیم که خداوند است که به ما غذا عطا می کند و به ما أب می دهد تا تشنگی مان را بر طرف کنیم، اوست که به ما و خانه و مال و اتومبیل داده است، لازم به ذکر است که همۀ این تعالیم به زبان کودکانه گفته می شود.
والدین به کودکشان می أموزند که ما به خاطر این نعمتها الله را دوست داریم، و او را عبادت می کنیم. و از او تشکر می کنیم.
هر وقت برای غذا خوردن می نشینیم با صدای بلند بسم الله می گوییم،و به او یاد می دهیم که بسم الله بگوید همچنین در پایان الحمدلله می گوییم تا در ذهن کودک ثبت شود.
در این دوره چیزهای زیبا و دوست داشتنی را به خداوند نسبت می دهیم، مثلا خداوند را خالق درختان و پارکها و جنگلها و حیوانات به کودک معرفی می نماییم، چون این اشیاء برای آنها دوست داشتنی است، و لذلک آفریننده آن را هم دوست خواهند داشت، همیشه مهربانی و زیبایی و احسان و خوبی را به الله نبست مي دهيم تا محبت خداوند دلشان جا گیرد.
4- از سه تا شش سالگی
استقبال کودکان در این دوره به داستان زیاد بوده ، به همین خاطر می بایستی داستان های شیرین و جذاب که با اسلوب کودکانه نوشته شده است، بویژه داستان های قرآنی، داستان پیامبران و صالحان با شیوه کودکانه برای آنها تعریف شود.
اهداف قصه در این سنین وابستگی کودک به شخصیت داستان است، تا شجاعت و دلاوری آن شخصیت در ذهنش مجسم شود، پیامبران و صالحان و اصحاب رسول الله (صلی الله علیه  وسلم) بهترین گزینه در این مورد هستند.
اوصاف مهربانی و رحمان و رحیم بودن خداوند را برای کودکان ترسیم می نماییم، و از وصف صفت جبار بودن و تهدید به أتش برای نونهالان پرهیز می کنیم، چون رسول الله (صلی الله علیه وسلم ) می فرمایند: قلم از کودکان بر داشته شده، آنها مواخذه نمی شوند تا به بلوغ برسند.
بهتر است بدایت سوره فاتحه برای فرزندمان ترسیم کنیم: (( بسم الله الرّحمن الرّحيم . الحمدُ لله ربِّ العالمين . الرّحمن الرّحيم )) . چون مهربانی و رحمت خداوند و دوستی با او برای آنها به تصویر کشانده می شود.
در اين دوره سني سعي خواهيم نمود خداوند را همانگونه که هست برای فرزندانمان ترسیم کنیم، از مبالغه و غلو پرهیز می کنیم، و به او می فهمانیم که خداوند در آسمان است، و او بزرگتر و قوی تر از هر چیزی است، و ما هنگام دعا دست هایمان را بالامی بریم، و فقط از او کمک می خواهیم.
إن شاء الله در مقالۀ بعدی خداشناسی بین سنین 6  تا 10 سالگی مورد بررسی قرار می دهیم.

نقش والدین دردوران بلوغ فرزندان


نقش والدین دربحران دوران بلوغ
 
نقش والدین در بحران دوران بلوغ بسیار جدى است
پایان کودکى، تمرین بزرگسالى
نوجوانى دوره انتقال از کودکى به بزرگسالى است و از آنجایى که با تغییرات جسمى و هورمونى فراوانى همراه است منجر به دگرگونى برخى رفتارها و خلقیات در نوجوانان مى شود و از سوى دیگر این رفتارها با مقابله والدین روبه رو شده و بدین ترتیب نوجوان را براى رسیدن به بعضى اهداف و ارزش ها و هویتى که به دنبال آن هستند، برمى انگیزد.
 
حال مى خواهیم با شما از دورانى حرف بزنیم که به اصطلاح پیش از بلوغ است. در این دوران والدین و سایر افرادى که با نوجوان در ارتباط هستند باید برخى ضوابط را رعایت کنند تا وقتى کودک به سن بلوغ رسید و خود را در دنیاى ناشناخته بلوغ دید ، دچار نگرانى ها و تشویش ها و به اصطلاح اریکسون، دانشمند بزرگ روانشناسى ، دچار سردرگمى هویت و تشویش هویت نشود.
* نقش والدین پیش از بلوغ
امروزه مهمترین و بهترین و سالم ترین واحدى که در جامعه ما وجود دارد «خانواده» است. عنصرى که در صورت صحت و سلامت کامل مى تواند افراد متخصص، سالم و مفید به جامعه عرضه کند.
 
بنابراین بسیارى از ریشه هاى کودکى، نوجوانى، جوانى، بزرگسالى و پیرى در خانواده قرار دارد و براى اینکه هر دوره رشدى به خوبى سپرى شود باید آنها ریشه و پایه خوبى داشته باشند.نوجوان براى اینکه بداند کیست، در این جهان چه مى کند ، و آینده و شغل او چه خواهد بود و … شروع به کاوش و جست وجو در محیط خود مى کند.
 
او براى رسیدن به هویت سازمان یافته و جواب سؤال هایش به گذشته رجوع کرده و در ابتدا به دنبال هویت خود در سال هاى نوباوگى و کودکى مى گردد بنابراین وقتى که پدر و مادرى تصمیم به بدنیا آوردن فرزندى در این جهان مى گیرند باید به تمامى شرایط زندگى شان توجه کنند که آیا پس از این مدت زندگى، آنها از بودن باهم احساس رضایت مى کنند آیا آنها به آن ملاک و معیارها و نقشه هایى که قبل از ازدواجشان کشیده بودند، رسیده اند یا حداقل براى آن تلاش کرده اند و یا اینکه آیا آنها در سال هاى بعد نیز مى توانند در کنار هم خوب و خوش زندگى کنند یا خیر.
 
 اگر آنان در دادن پاسخ به این سؤال ها و سؤال هاى مشابه آن ناتوان بودند و تا حدودى مطمئن باشند که حتى پس از پاى گذاشتن یک بچه در زندگى شان باز هم کانون خانواده آنها ناپایدار است و منجر به طلاق آنها مى شود باید از به دنیا آوردن فرزند خوددارى کنند. زیرا بسیارى از تحقیقات نشان داده نوجوانان و یا حتى بزرگسالانى که نمى توانند به خود انسجام ببخشند و یا حتى مضطرب و ناموفق اند کسانى هستند که در کودکى کانون خانوادگى شان از هم پاشیده است و یا خانواده اى نامنسجم داشتند.
بدین ترتیب خانواده وقتى در موقعیت مطلوبى قرار داشته باشد و والدین به لحاظ عاطفى و خلقیات در حد مناسبى باشند مى توانند نسلى موفق و منسجم تربیت کنند بویژه آنکه در تربیت فرزندان خود شیوه قاطعانه داشته باشند.
 
این شیوه نه مانند پدر و مادر هاى سهل گیر است که آزادى فراوان به فرزندانشان مى دهند و نه مانند پدر و مادرهاى مستبد است که حتى اجازه نفس کشیدن به فرزندانشان را نمى دهند. در این شیوه (قاطعانه) پدر و مادر نقش مشاورى را براى فرزندشان بازى مى کنند که دلیل محدودیت ها و کنترل ها و ندادن آزادى ها را به آنها با جدیت و به شکلى منطقى توضیح مى دهند و البته در موقعیت هاى مناسب تا حدودى به آنان آزادى مى دهند.
اگر والدین از همان ابتداى کودکى با فرزندشان به خوبى و با مهر و محبت رفتار کنند و نیز این محبت را به آنان یاد بدهند آنها علاوه بر اینکه در دوران کودکى کمترین مشکلات و چالش ها خواهند داشت بحران هویت نوجوانى شان را نیز با موفقیت پشت سر مى گذارند.
 
چند توصیه به والدین
- نقش پدرى یا مادرى خود را به خوبى ایفا کنید. نقش ها متقابل باشند و پررنگى یکى بر دیگرى غلبه نداشته باشد.
- شیوه پرورش و تربیت قاطعانه داشته باشید.
- سعى کنید همیشه آرامش را در خانه فراهم سازید.
- مشاور خوبى براى کودکتان باشید.
- هنگام خطا از کودکتان او را مورد سرزنش قرار نداده و تنبیه نکنید بلکه به او بفهمانید که کارش اشتباه بوده.
- بسیارى از مسائلى که کودک در آن کنجکاوى مى کند به سؤالاتش پاسخ درست و منطقى بدهید.
- تفریحات و سرگرمى هاى کودکتان را افزایش داده و اجازه دهید با دوستان سالم رفت و آمد کنند چون این دوستان در آینده مى توانند دوست دوره نوجوانى شان شوند.
- شاد و سرزنده باشید. حتى اگر فاصله سنى زیادى با فرزندتان دارید نگذارید این فاصله شما را از هم دور کند.
- بپذیرید که دوران عوض شده و حالا باید خود را براى پذیرش برخى مسائل آماده کنید.
وقتى که شما به عنوان والدین توانستید خود را بشناسید و نیروهاى درونى خود را بسازید قادر خواهید بود والدین خوب و مشاورى دلسوز براى کودک امروز و نوجوان فردایتان باشید.
 
* آستانه بلوغ
درست چندسال قبل از ورود کودک به سن نوجوانى تغییرات اندکى درجسم و رفتارش رخ مى نماید.
خصوصاً این تغییرات در دخترها شایع تر است. شاید دخترتان تا کلاس دوم – سوم دبستان همچنان به عروسک بازى و بازى با دوستانش مشغول باشد اما با ورود او به کلاس چهارم – پنجم دبستان متوجه برخى تغییرات رفتارى در او مى شوید.
 
البته نباید فراموش شود که شروع بلوغ به عواملى چون وراثت، عرض جغرافیایى، شرایط بهداشتى خانواده و تغذیه کودک و شرایط روانى و رفتارى وى بستگى دارد اما در حال حاضر در کشور ایران متوسط بلوغ دختران در سن ۱۱تا۱۳ سالگى و ۱۴ سالگى در پسران است.
با بروز نامحسوس علائم بلوغ کودکان نیز کم کم دست از بازى کشیده و بیشتر تمایل دارند اوقاتشان را با همسالان هم جنس خود بگذرانند. آنها ساعت ها با دوستانشان به صحبت مى نشینند.
 
در ابتداى این صحبت ها یعنى همان سال هاى پیش از بلوغ این کودکان در آستانه نوجوانى درباره خانواده، افتخاراتى که خانواده شان داشته، مسافرتى که پدر و مادرشان داشتند، دارایى هاى خانوادگى، دوستان و آشنایانشان و بحث هاى داغى که این روزها در زندگى آنها جارى است صحبت مى کنند . در این دوره کودکان سعى مى کنند خود و خانواده شان را برتر از دیگرى دانسته و یا حتى با خیال پردازى هایى ذهن دوستانشان را به سمت خود سوق دهند.
 
شاید شما فکر کنید که آنان به دوستانشان دروغ مى گویند اما خیر! بیشتر اوقات آنان واقعیات زندگى شان را با خیالات آمیخته کرده و به دوستانشان مى گویند.
این دوره بهترین دوره اى است که شما مى توانید به رفتارهاى کودکتان جهت مناسب بدهید مثلاً مى توانید دوستان آنها را که اکثراً هم محله اى ها و همکلاسى هایشان هستند شناسایى کنید و درباره خلقیات آنها و خانواده شان بیشتر آشنا شوید البته فراموش نکنید که باید غیرمستقیم این کار را انجام دهید. زیرا احساس غرورى که در سال هاى بعد تبدیل به غرور جوانى مى شود در کودک شما در حال شکل گیرى است. هرگونه رفتار توهین آمیز و تحقیرآمیز شما باعث مى شود که غرور و عزت نفس کودکتان خدشه دار شود.
بهتر است بگوییم که با ورود کودکتان به این مرحله و بروز این قبیل رفتارها رفتار شما نیز باید پخته تر و منطقى تر شود.
سعى نکنید کودکتان را با همان شیوه هاى قبلى به سمت خود گرایش دهید بلکه باور داشته باشید که او در تلاش براى رسیدن به یک استقلال فکرى و منطقى است. حتى در این مرحله ممکن است شاهد نافرمانى هاى او باشید. یادآور مى شویم که در این دوره ممکن است کودکان برخى رفتارهاى نادر نیز داشته باشند مثل شب ادرارى که البته بیشتر از اینکه این قضیه یک مسئله روانشناختى باشد مربوط به تغییر هورمون ها در بدن وى است.
ناگفته نماند که شما در نقش پدر و مادرى که هنوز کودکتان شدیداً به شما وابسته است مى توانید در پایان این دوران نقش مهمى را همچون یک دوست ایفا کنید. مثلاً برخى مسائلى که دختران و پسران ممکن است در دوران بلوغ با آن مواجه شوند.
 
بهتر است مادر یا زنى مورد اعتماد دختر نوجوان با او درباره دوران بلوغ و نیز مردى مورد اعتماد پسر نوجوان درباره بلوغ با او صحبت کند. زیرا در صورت نا آگاهى از پدیده هاى بلوغ ممکن است آنها در مواجهه با این موقعیت ها دچار اضطراب و نگرانى شده و عواقب روانى بدى در انتظار آنان باشد.
 

Newer Posts Older Posts