۱۳۹۱/۶/۲۴

بیماری تکبر

Sanaz Irani
معناي شرعي تکبر چيست؟ و کسي که مرتکب اين عمل ميشود حکمش چيست؟ وبراي پاک شدن از اين گناه چه بايد کرد؟
الحمدلله،
كبر و تكبر و استكبار- در معنى به هم نزديكند، كِبر حالتى است كه انسان با بزرگ ديدن خويش به آن صفت مخصوص ميشود و اين وقتي است كه انسان جان و وجود خويش را از غير خويش بزرگتر مى بيند. بزرگترين و سنگين ترين تكبرها، تكبر بر خداوند در خوددارى از قبول حق و عدم اقرار به آن در پرسش است. (مفردات راغب اصفهاني).
تكبر و غرور در حكم و شريعت خداوند جرم بسيار سنگيني است، خداوند نسبت به متكبران بسيار خشمگين است. لذا تکبر و غرور در برابر مسلمين حرام است، و از خصلتهاي نکوهيده اي است که بنوعي جزو امراض قلوب مي باشد، که بايست در فکر درمان آن بود.
در قرآن کريم تکبر از صفات بسيار نکوهيده بشر شمرده شده است. در برخي آيات به کلمه متکبر تصريح شده است؛ آياتي که دوزخ را جايگاه متکبران معرفي مي کند:
« فَادْخُلُواْ أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ» (نحل 29)
يعني: پس از درهاي جهنم وارد شويد در حالي که در آنجا جاودانه خواهيد بود. چه بد است جايگاه متکبران.
و تکبر موجب مي شود که مسلمان وارد بهشت نشود، چنانکه حديث صحيحي از پيامبر صلي الله عليه وسلم روايت شده است که مي فرمايد:
«لايدخل الجنّة من کان في قلبه مثقال ذرّةٍ من کبرٍ..». مسلم (131).
«کسي که هم ‌وزن ذره‌اي غرور و کبر در دل داشته باشد، وارد بهشت نمي‌شود
روزي كه خداوند بندگان را زنده نموده و در ميدان حشر جمع خواهند شد، متكبران را در يك وضعيت بسيار حقارت آميز حشر خواهد كرد. در حديثي كه امام ترمذي أن را روايت کرده رسولالله صلي الله عليه وسلم فرمودند: «يُحْشَرُ الْمُتَكَبِّرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَمْثَالَ الذَّرِّ فِي صُوَرِ الرِّجَالِ يَغْشَاهُمْ الذُّلُّ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ» مشكاة المصابيح: ‌(2/635) شماره: (5112).
(متكبران روز قيامت در نهايت پستي و كوچکي مانند مورچه حشر مي شوند، در حالي ذلت و نگون بختي از هر طرف آنان را احاطه كرده است.)
«الذَّرِّ» به معني مورچه است، معمولاً مردم به آنها توجه نميکنند، در حالي که کسي متوجه آنها نمي شود، زير پا له و پايمال مي شوند.
بنابراين هر مسلماني که داراي اين بيماري است بايستي در فکر درمان آن باشد، و بجاي کبر و غرور راه تواضع و فروتني را درپيش گيرد، و بداند که آنکسي نزد خداوند متعال از همه گرامي تر است که اهل تقواي بيشتري باشد:
« إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ » ﴿الحجرات: 13﴾
«در حقيقت‌ ارجمندترين‌ شما نزد خداوند پرهيزگارترين‌ شماست‌»
يعني برتري‌ ميان‌ شما در نزد حق‌ تعالي‌، فقط با تقوي‌ است‌ پس‌ هر كس‌ از تقوي‌ برخوردار باشد، سزاوار آن‌ است‌ كه گرامي‌تر، بهتر و برتر باشد بنابراين‌، تفاخر به‌ نسب‌ و ثروت و جاه و منصب دنيوى را فروگذاريد.
و قطعا تقوا و تکبر با هم سازگار نيستند و کسي که اهل تقوا باشد، از خصلت غرور و تکبر مبراست.
و کساني که اين بيماري دروني را دارند بايد توبه کنند، و راه تزکيه نفس را در پيش گيرند و ديگر در مقابل با خواهر و برادر مسلمانشان احساس بزرگ بيني و غرور نکنند، تا به مرور زمان اين بيماري علاج شود و جاي خود را به تواضع و فروتني بدهد، و خداوند متعال صفت مومنان را چنين بيان مي کند:
«أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ» (مائده 54).
يعني: در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نيرومندند.

والله اعلم
وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين
سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت

کفاره قسم

Rabee Nz
( احكــام قســم خوردن و كفـــاره آن )

درچند حديث حضرت محمدمصطفي«صل الله علیه وسلم» در مورد قسم خوردن و احكام آن ميفرمايند:« حديث-١» اي مسلمانان خداوند«جل جلاله» شما را از قسم خوردن به ناحق و دروغ منع كرده است زيرا كه قسم خوردن به دروغ بركت عمر را بر ميدارد، روزي شخص را كم ميكند و آبروي مسلمان را از بين ميبرد،پس مسلمان بايد از خوردن قسم بناحق اجتناب و دوري كند.« حديث-٢» سوگند خوردن سبب ترويج كالا وفروش آن به دروغ ميشود اما اين قسم ازبين برنده بركت درآن معامله ميشود.« حديث- ٣» هركس به غيرنام الله«جل جلاله» قسم ياد كندبه تحقيق كه شرك به الله«جل جلاله» آورده است و اين شرك درصورتي است كه اعتقاد قسم به غير الله«جل جلاله» داشته باشد. « حديث- ٤» هركس به چيزي سوگند خورد اما بعداً انجام دادن آن را بهتر ديد، پس سوگندش را بشكند وكفاره آنرا بدهد وآنچه خيراست انجام دهد. « حديث- ٥» هركس با قسم دروغ قسمتي ازمال فرد مسلماني رادرمعاملات بگيرد آنكس در روزحشر درحالي الله«جل جلاله» را ملاقات ميكند كه الله«جل جلاله» ازاو خشمگين و ناراض است.« حديث- ٦» آگاه باشيدكه الله«جل جلاله» شما را نهي كرده است از اينكه به پدرانتـان سوگند بخوريد و هر كس سوگند ميخورد پس بايد به خدا سوگند بخورد و يا سكوت كند. « حديث- ٧» كسيكه به قسم خوردن مال مسلمان را بگيرد الله«جل جلاله» آتش دوزخ را بر او واجب گردانيده و جنت را برايش حرام مينمايد. در مورد اين حديــــث صحابه اي سوال نمود ، يا رسول الله«صل الله علیه وسلم» اگر چه آن مال كم و اندك هم باشد شامل اين حديث ميشود؟ مبارك«صل الله علیه وسلم» فرمودنـد: اگر چه بخاطر شاخچه خوردي از درخت تلخ و بد مزه اي هم باشد كسي قسم ياد كند ، شامل اين حديث شريف ميشود.

اگر كسي مجبور ميشود كه قسم بخورد ، بايد به نام الله«جل جلاله» و يا به صفات متعال و يا اينكه به اسمي از « نود و نه » نام پروردگار چنانـچه « رحمن رحيم،مالك ... » قسم بخورد،كدام مشكلي ندارد اما اگركسي به غير نام خداوند«جل جلاله» قسم ياد كرد مانند« به پيغمبرقسم،به كعبه ، به قرآن و يا به سي سيپاره قرآن، به سرفرزند، به روح پدر و غيره... كه درعصر كنوني رايج است » اييگونه قسم صحيح نيست بلكه آنشخص گناهكار نيزميگردد زيرا خداوند«جل جلاله» در كلام پاكش درموردقسم خوردن ميفرمايند:سوره آل عمران / آيه ٧٧: ترجمه: كسانيكه درمقابل عهد وپيمان الله«جل جلاله» و درمقابل قسم هاي شان پول اندكي را ميگيرندآن مردم كساني اند كه درآخرت ايشان را نصيبي ازخوبي و ثواب نيست و خداوند«ج» با ايشان سخن نمي گويد ونه سوي ايشان نظر ميكند و نه آنها را تزكيه و پاك ميگرداند بلكه ايشان را است عذاب دردناك.

اقسام قسم : قسم و سوگند خوردن برسه قسم است « ١- قسم غموس ٢- قسم مُنعقد ٣- قسم لغو »

١- قسم غمـــوس : « غموس يعني غوطه ور شدن به گناه » قسم غموس آنست كه شخص براي كاري كه گذشته است به دورغ قســــــم ياد كند و قصد دروغ را هم داشته باشد. مثلاً « كسي از فرد ديگري قرض طلب دارد و بعد از مدتي برايش ميگويد قرض مرا اداء كن و آن فرد به دروغ قسم ميخورد كه من قرض را قبلاً داده ام در صورتيكه شخص اصلاً قرضش را قبلاً دريافت نكرده و شخص دومي هم ميداند كه قرض طلبگار را نداده اما به اينگونه قسم ميخورد تا اينكه از زير قرضــش خلاص شود ». پس كسيكه قسم غمـــوس ميخورد در گناه غوطه ور شده است زيرا جز گناهان كبيره بشمار ميرود و بايد توبه و استغفار نمايد.

٢- قسم مُنعـــقد : آن قسمي را گويند كه براي كار آينده سوگند خورده باشد و اگر بر خلاف قســــمي كه براي آينده خورده است عمل كند، مثلاً « شخصي قسم خورده كه فلاني به خانه من نيايد و يا من به خانه فالاني نميروم، اما بعد ازمدتي اشخاص ديگر سبب ميشوند تا اين شخص به خانه فالاني برود و فلاني به خانه اش بيايد » در اين صورت خلاف قسم عمل ميشود بايد شخصيكه قسم خورده كفاره بپردازد.

٣- قسم لــغـــو : آن قسمي است كه بركار گذشته سوگند خورده شود وتصور فرد اين است كه از راست قسم خورده است اما بعد معلوم ميشود كه عملي كه بخاطرش قسم خورده دروغ است. شايد خداوند«ج» از اين نوع قسم مواخذه وپرسان ننمايد چونكه قصد قسم از ابتداء دروغ نبوده است.

كفاره قسم خوردن: كفاره قسم خوردن به چند طريق اداء ميشود واگريكي ازاين طريق ها اداء شود كفاره قسم اداء ميشود. ١- كسيكه قسم وسوگند خود را ميشكند بايد در مقابل آن يك غلام و برده را آزاد كند. ٢- كسيكه قسم وسوگند خود راميشكند بايد درمقابل آن ده نفرازفقراء را طعام دهد،ازآن طعام متوسط كه اهل خود غالباً صرف مينمايد. ٣- كسيكه قسم وسوگند خودراميشكندبايددرمقابل آن به هريك ازآن ده نفركه قبلاً ذكرشده نيم من گندم بدهد ويا پول نيم من گندم رابه آنها پرداخت نمايد. ٤- كسيكه قسم وسوگند خودراميشكند بايددرمقابل به آن ده نفري كه قبلاً ذكرشد،جامعه ولباس بپوشاند. ٥- كسيكه قسم وسوگند خود راميشكند بايد درمقابل آن سه روز،روزه بگيرد.

قابل يادآوري است كه: اگر شخصي براي يك موضوع چند مرتبه قسم خورد و بعداً آن قسم را شكستاند بر وي يك كفار قسم كافي است و كفاره قسم به كساني داده شود و يا تعلق بگيرد كه گرفتن زكات بر آنها جايز باشد.

مَرجع: كُتب « سُلم السالكين » ، « الكبائر » و « توضيح المسائل از ديدگاه مذهب حنفي

Newer Posts Older Posts